English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8604 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
audile U مربوط به حس شنوایی مسموع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admissible U مسموع
audible U رسا مسموع
admissible case U دعوی مسموع
reportedly U به قرار مسموع
inaudible U شنیده نشده غیر مسموع
qui aprobat non reprobat U نکول بعد از قبول مسموع نیست
hearing U شنوایی
hearings U شنوایی
auditioning U شنوایی
auditioned U شنوایی
audition U شنوایی
auditions U شنوایی
quditory nerve U پی شنوایی
ears U شنوایی
audibility U شنوایی
ear U شنوایی
video tape U نواردیداری و شنوایی
acoustic nerve U عصب شنوایی
auditory nerve U عصب شنوایی
nervus acusticus U عصب شنوایی
acoustical U وابسته به شنوایی
audiogram U نگاره شنوایی
audible U قابل شنوایی
audiometer U شنوایی سنج
audiometry U شنوایی سنجی
auditive U وابسته به شنوایی
sonic U درمیدان شنوایی
audible frequency U فرکانس شنوایی
auditory labyrinth U حلزون شنوایی
auditory ossicles U استخوانچههای شنوایی
monaural hearing U شنوایی یک گوشی
acoustic meatus مجرای شنوایی
acoumetry U شنوایی سنجی
hearing threshold U استانه شنوایی
acoustic U وابسته به شنوایی
acoumeter U شنوایی سنج
hearing of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
deaf U فاقد قوه شنوایی
taking of evidence U شنوایی گواهی [حقوق]
acoustician U متخصص علم شنوایی
inaudible U غیر قابل شنوایی
deafest U فاقد قوه شنوایی
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
acoustically U نسبت به صدا یا شنوایی
acoustics U علم عوارض شنوایی
deafer U فاقد قوه شنوایی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
acoumetry U اندازه گیری قدرت حس شنوایی
otocyst U عضو حساس شنوایی بی مهرگان
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
audiometer U دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
acoustics آواشناسی نسبت های صوتی قابلیت شنوایی
infrasonic U دارای تواتر و نوسانی پایین تر از شنوایی بشر
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
audio U وابسته به شنوایی یا صوت گیرنده و تقویت کنندهء صدا شنودی
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
relevant U مربوط
pertinent U مربوط به
for U مربوط به
coherent U مربوط
apposite U مربوط
pertaining U مربوط به
condequent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
lineal U مربوط به خط
curatorial U مربوط به
caprine U مربوط به بز
coordinate U مربوط
pertinenet U مربوط
correspondents U مربوط به
correspondent U مربوط به
pertinent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
eight bit system U مربوط به یک
related U مربوط
affined U مربوط
as for U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
proper U مربوط
germane U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
circumstantial U مربوط به موقعیت
corresponsive U مربوط بیکدیگر
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
dictoral U مربوط به دکتری
nautical U مربوط به کشتیرانی
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
communists U مربوط به کمونیسم
Americans U مربوط بامریکا
electrically U مربوط به الکتریسیته
aguish U مربوط به تب و لرز
retired U مربوط به بازنشستگی
military U مربوط به نظام
affiliates U مربوط ساختن
collegial U مربوط به دانشکده
agrologic U مربوط بخاکشناسی
American U مربوط بامریکا
affiliated U مربوط ساختن
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
commercial U مربوط به تجارت
affiliate U مربوط ساختن
adulterous U مربوط به زنا
textual U مربوط به متن یا نص
achaean U مربوط به اخائیه
communist U مربوط به کمونیسم
operatic U مربوط به اپرا
climatic U مربوط به اب وهوا
filiate U مربوط ساختن
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
outbound U مربوط به خارج
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
attached U مربوط متعلق
genethliac U مربوط به طالع
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
mammary U مربوط به پستان
dependent U مربوط محتاج
faunae U مربوط به جانوران
expiratory U مربوط به زفیر
affiliating U مربوط ساختن
nasal U مربوط به بینی
fractional U مربوط به بخشها
fractional U مربوط به بخشهایی
achaian U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
concern U مربوط بودن به
concerns U مربوط بودن به
mammary U مربوط به پستانداران
budgetary U مربوط به بودجه
atomistic U مربوط به اتم
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
sartorial U مربوط به خیاطی
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
congressional U مربوط به کنگره
thematic U مربوط بموضوع
ammino U مربوط به امونیاک
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
feminine U مربوط به جنس زن
bardic U مربوط به رامشگری
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
matrimonial U مربوط به ازدواج
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
arteriovenous U مربوط به رگها
arithmeticlal U مربوط به حساب
astrological U مربوط به نجوم
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
ceremonial U مربوط به جشن
ceremonials U مربوط به جشن
arbitral U مربوط به حکمیت
meteorological U مربوط به هواسنجی
basal U مربوط به ته یابنیان
ameboid U مربوط به امیب
acrobatic U مربوط به بندبازی
caloric U مربوط به کالری
capitular U مربوط بفصل
ameba U مربوط به امیب
anal U مربوط به مقعد
cerebellar U مربوط به مخچه
aeronautical U مربوط به فضانوردی
valedictory U مربوط به خداحافظی
chromatic U مربوط به رنگها
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1offshoring
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com