English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
galvanic U مربوط به جریان برق کهربائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
jet U سیاه کهربائی
jetted U سیاه کهربائی
jets U سیاه کهربائی
jetting U سیاه کهربائی
thermodynamics U علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
germane U مربوط
as for U مربوط به
curatorial U مربوط به
pertaining U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
proper U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
pertinenet U مربوط
related U مربوط
caprine U مربوط به بز
cretaceous U مربوط به گچ
pertinent U مربوط به
correspondent U مربوط به
pertinent U مربوط
correspondents U مربوط به
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
lineal U مربوط به خط
coherent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
affined U مربوط
relevant U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
for U مربوط به
apposite U مربوط
nasal U مربوط به بینی
aesthetically U مربوط به علم
quadrantal U مربوط به تراز
matrimonial U مربوط به ازدواج
tutorial U مربوط به قیمومت
aesthetic U مربوط به علم
organizational U مربوط به سازمان
tutorials U مربوط به قیمومت
pyric U مربوط به سوختن
postal U مربوط به پست
histrionic U مربوط به نمایش
fractional U مربوط به بخشهایی
ceremonial U مربوط به جشن
pyrotechnic U مربوط به فن اتشبازی
senile U مربوط به پیری
posted U مربوط به پست
residential U مربوط به اقامت
fractional U مربوط به بخشها
ceremonials U مربوط به جشن
self- U مربوط به خود
marital U مربوط به زناشویی
bawdy U مربوط به جاکشی
municipal U مربوط به شهرداری
textual U مربوط به متن یا نص
post U مربوط به پست
larcenous U مربوط به دزدی
valedictory U مربوط به خداحافظی
domiciliary U مربوط به خانه
posts U مربوط به پست
commercial U مربوط به تجارت
divisional U مربوط به تقسیم
military U مربوط به نظام
mammary U مربوط به پستان
material U مربوط جسم
numerical U مربوط به اعداد
familial U مربوط به خانواده
nautical U مربوط به کشتیرانی
ghostly U مربوط به روح
ovarian U مربوط به تخمدان
baronial U مربوط به بارون
graphic U مربوط به نقاشی
circumstantial U مربوط به موقعیت
dictoral U مربوط به دکتری
shipboard U مربوط به ناو
Americans U مربوط بامریکا
surgical U مربوط به جراحی
American U مربوط بامریکا
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
attached U مربوط متعلق
sensorimotor U مربوط به حس حرکت
materials U مربوط جسم
professorate U مربوط به استادی
retired U مربوط به بازنشستگی
parental U مربوط به والدین
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
contiguous U مربوط بهم
communists U مربوط به کمونیسم
janitorial U مربوط به فراشی
irrelative U نا مربوط مطلق
gallinaceous U مربوط بماکیان
operatic U مربوط به اپرا
prospective U مربوط به اینده
affiliate U مربوط ساختن
personal U مربوط به کسی
coherently U بطور مربوط
affiliating U مربوط ساختن
occupational U مربوط به شغل
verb U مربوط به صدا
verbs U مربوط به صدا
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
affiliates U مربوط ساختن
affiliated U مربوط ساختن
garlicky U مربوط به سیر
climatic U مربوط به اب وهوا
mammary U مربوط به پستانداران
haemic U مربوط بخون
immunologic U مربوط به مصونیت
hawaiian U مربوط به هاوایی
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
hominoid U مربوط به بشر
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hydropic U مربوط به استسقاء
horsy U مربوط به اسب
vehicular U مربوط به خودرو
goidelic U مربوط بسلت
glyptic U مربوط به حکاکی
Hellenic U مربوط به یونان
insurrectional U مربوط به شورش
genethliac U مربوط به طالع
inspectional U مربوط به بازرسی
glossal U مربوط به زبان
polar U مربوط به قطب
polar U مربوط به قط بها
futuristic U مربوط به اینده
hydrographic U مربوط به اب نگاری
procephalic U مربوط به جلو سر
pertian U مربوط بودن
pertain to U مربوط بودن به
womanish U مربوط به زن یا زنان
congressional U مربوط به کنگره
thematic U مربوط بموضوع
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
feminine U مربوط به جنس زن
photo- U مربوط به نور
dictatorial U مربوط به دیکتاتور
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com