English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sacrilegious U مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
religious rites U شعائر مذهبی
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
service U شعائر
offense,etc U بیحرمتی
outrageousness U بیحرمتی
rituals U شعائر
violence U بیحرمتی
serviced U شعائر
irreverence U بیحرمتی
profaneness U بیحرمتی پستی
disrespectfully U از روی بیحرمتی
irreligion U بیحرمتی به مقدسات
ritualization U انجام شعائر دینی
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
religious U مذهبی
churchgoers U مذهبی
churchly U مذهبی
churchgoer U مذهبی
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
spirituality U روحیه مذهبی
tenet U متعقدات مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
pontifex U شورای مذهبی
devout U مذهبی عابد
religious matters U مسائل مذهبی
guru U معلم مذهبی
gurus U معلم مذهبی
revivals U جنبش مذهبی
religionism U غیرت مذهبی
religiose U مذهبی بودن
revival U جنبش مذهبی
dogmatism U تعصب مذهبی
sects U فرقه مذهبی
sect U فرقه مذهبی
religiosity U تعصب مذهبی
clergymen U عالم مذهبی
clergyman U عالم مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
holidays U تعطیل مذهبی
neologize U مذهبی بودن
semireligious U نیمه مذهبی
religious tenets U عقاید مذهبی
R.E U تحصیلات مذهبی
ritual U تشریفات مذهبی
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
service book U کتب مذهبی
missionaries U مبلغ مذهبی
holy day U تعطیل مذهبی
missionary U مبلغ مذهبی
converter U مبلغ مذهبی
holiday U تعطیل مذهبی
revivalism U اصول بیداری مذهبی
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
pauli U اصول مذهبی پولس
wowser U مذهبی و خرده گیر
Mother Superiors U رئیس بنیاد مذهبی
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
Mother Superior U رئیس بنیاد مذهبی
synods U مجلس منافره مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
holyday U روز تعطیل مذهبی
priggism U تعصب سخت مذهبی
crusades U جنگ مذهبی نهضت
psalter U سرود مذهبی مزامیر
crusade U جنگ مذهبی نهضت
crusaded U جنگ مذهبی نهضت
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
crusading U جنگ مذهبی نهضت
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
psalm U سرود مذهبی خواندن
psalms U سرود مذهبی خواندن
rite U مراسم تشریفات مذهبی
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
swami U رهبر مذهبی هندی
tabu U منع یانهی مذهبی
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechetic U وابسته به تعالیم مذهبی
taboo U منع یانهی مذهبی
traditor U خائن در امر مذهبی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
catechism U تعلیم ودستور مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
catechisms U تعلیم ودستور مذهبی
hymnbook U کتاب سرود مذهبی
taboos U منع یانهی مذهبی
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
cantor U اواز خوان مذهبی
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
indoctrinated U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
indifferentism U لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
indoctrinate U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
indoctrinating U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
menology U سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
Scientology U ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
dogmatize U تعصب مذهبی نشان دادن
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
gregorian chant U سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
vicarage U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
simoniac U خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
druze U یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
vicarages U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
revealed religion U مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
the r. U مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
month's mind U ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
lay rezder U عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
sodalist U عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
ritualist U ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
hymnals U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
religiosity U مجلس عبادت مجلس مذهبی
hymnal U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
irrelevant U نا مربوط
correspondents U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
correspondent U مربوط به
relevant U مربوط
lineal U مربوط به خط
germane U مربوط
apposite U مربوط
coordinate U مربوط
pertinent U مربوط به
as for U مربوط به
pertinent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
for U مربوط به
pertaining U مربوط به
caprine U مربوط به بز
condequent U مربوط
related U مربوط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com