English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subversive U مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
subversives U مربوط به براندازی حکومتها از نظر سیاسی اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self determination U استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
strategy U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
national strategy U مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
strategies U خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
autonomy U خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
subversion U نابود کردن قدرت یک حکومت ازنظرنظامی اقتصادی روانی فرهنگی سیاسی و اجتماعی
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
land policy U سیاست اقتصادی مربوط به زمین
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
strategic U استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
popular front U لیکن زمامداری این حکومتها دیری نپایید
counter subversion U ضد براندازی
verthrow U براندازی
extermination U براندازی
abolishment U براندازی
apolitical U دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
subversive U عملیات براندازی
subversives U عملیات براندازی
political ties U هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
subversion U سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] U حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates U مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism U مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
immunity U مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
political circles U محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics U علم سیاسی امور سیاسی
economic imperialism U جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
reestablishment of diplomatic relations U برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
politic U سیاسی نماینده سیاسی
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
autarky U خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
isonomy U برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
clandestine U سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
political U سیاسی
diplomatic U سیاسی
socio political U سیاسی
politicos U سیاسی
politico U سیاسی
escapism U انزوای سیاسی
politicking U فعالیت سیاسی
envoyship U نمایندگان سیاسی
political forces U نیروهای سیاسی
hatchet man <idiom> U کارهای سیاسی
envoys U فرستاده سیاسی
envoy U فرستاده سیاسی
Political opponents . U مخالفین سیاسی
arithmetic , political U اقتصاد سیاسی
current affairs U رویدادهایاجتماعی و سیاسی
refugees U پناهنده سیاسی
refugee U پناهنده سیاسی
politico social U سیاسی و اجتماعی
politico social U سیاسی اجتماعی
political rights U حقوق سیاسی
political psychology U روانشناسی سیاسی
political propaganda U تبلیغات سیاسی
political offences U جرائم سیاسی
political offence U جرم سیاسی
political mission U ماموریت سیاسی
political mission U هیئت سیاسی
political matters U مسائل سیاسی
asylum U حق پناهندگی سیاسی
asylums U حق پناهندگی سیاسی
anarchy U بی ترتیبی سیاسی
sociopolitical U اجتماعی- سیاسی
state criminals U مقصرین سیاسی
state criminals U مجرمین سیاسی
public life U زندگی سیاسی
talk politics U گفتگوی سیاسی
state prisoners U زندانیان سیاسی
prisoners of state U محبوسین سیاسی
prisoners of state U زندانیان سیاسی
political isolation U انزوای سیاسی
diplomatic immunity U مصونیت سیاسی
political science U علوم سیاسی
state prisoners U محبوسین سیاسی
diplomatic corps U هیات سیاسی
terror U ادمکشی سیاسی
couriers U پیک سیاسی
courier U پیک سیاسی
terrors U ادمکشی سیاسی
politic U زندانی سیاسی
politically U از لحاظ سیاسی
politics U اصول سیاسی
political economy U اتصاد سیاسی
political economy U اقتصاد سیاسی
politician U مرد سیاسی
politicians U مرد سیاسی
terrorist U ادمکش سیاسی
terrorists U ادمکش سیاسی
diplomatic passport U تذکره سیاسی
diplomatic agent U مامور سیاسی
political debate U بحث سیاسی
political debate U منازعه سیاسی
diplomatic channels U طرق سیاسی
diplomatic officer U مامور سیاسی
demarche U اقدام سیاسی
ecclesia U مجلس سیاسی
diplomatic representation U نمایندگی سیاسی
diplomatic relations U روابط سیاسی
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
diplomatic passport U پاسپورت سیاسی
diplomatic mission U هیئت سیاسی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
rupture of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
diplomatic corps U هیات نمایندگان سیاسی
political scientists U ویژه گر علوم سیاسی
political scientist U ویژه گر علوم سیاسی
statesman U رجل سیاسی زمامدار
diplomat U رجل سیاسی دیپلمات
roorbach U اتهامات کذب سیاسی
diplomats U رجل سیاسی دیپلمات
geopolitical U وابسته به جغرافیای سیاسی
statesmen U رجل سیاسی زمامدار
politically involved U از لحاظ سیاسی پرتحرک
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
non political offence U جرم غیر سیاسی
hanse U اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
politically active U از لحاظ سیاسی پرتحرک
neutral state U حالت بی طرفی سیاسی
roorback U اتهامات کذب سیاسی
breach of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
interruption of diplomatic relations U قطع روابط سیاسی
severance of diaplomatic relations U قطع روابط سیاسی
to talk politics U گفتگوی سیاسی کردن
politick U جنبه سیاسی دادن به
old guard U محافظه کار سیاسی
stating U سیاسی رسمی وضع
states U سیاسی رسمی وضع
stated U سیاسی رسمی وضع
state- U سیاسی رسمی وضع
politico military U عملیات سیاسی نظامی
state U سیاسی رسمی وضع
politico military U امور سیاسی نظامی
corps diplomatique U هئیت نمایندگان سیاسی
a newspaper's political affiliation U وابستگی سیاسی روزنامه ها
diplomatic bady U هیات سیاسی نمایندگان
stateman U مرد سیاسی زمامدار
isonomy U تساوی سیاسی و حقوقی
isopolity U برابری در حقوق سیاسی
junto U دسته بندی سیاسی
diplomatic body U هیات نمایندگان سیاسی
titular charge daffaires U متصدی شغل سیاسی
political instability U تزلزل یا نا استواری سیاسی
neutralism U حفظ بی طرفی سیاسی
economic U اقتصادی
economies U اقتصادی
economy U اقتصادی
economical U اقتصادی
socio economic U اقتصادی
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
vigilante U پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
residentship U نمایندگی سیاسی در کشورتحت الحمایه
stalinism U روش سیاسی ژوزف استالین
state of the realm U طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
residentship U اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
diplomatic U وابسته به ماموران سیاسی خارجه
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
henchmen U هواه خواه سیاسی نوکر
asylum seeker U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
person seeking [political] asylum U درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
ecclesiast U عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
woman's rights U حقوق اجتماعی و سیاسی نسوان
vigilantes U پارتیزان یا متعصب سیاسی یامذهبی
politics U علم سیاست امور سیاسی
henchman U هواه خواه سیاسی نوکر
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
he is an influence in politics U فلانی نفوذ سیاسی دارد
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
dopester U پیش بینی حوادث سیاسی
major party U حزب سیاسی پیرو درانتخابات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com