Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cosmogonal
U
مربوط باصول افرینش گیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
antemundane
U
مربوط به پیش از افرینش جهان
cosmographic
U
مربوط بشرح گیتی یاجهان
cosmographical
U
مربوط به شرح گیتی یاجهان
technologies
U
اشنایی باصول فنی
technology
U
اشنایی باصول فنی
principle
U
معتقد باصول ومبادی کردن
canonic
U
مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
nature
U
افرینش
natures
U
افرینش
creations
U
افرینش
creation
U
افرینش
navigate
U
خوی افرینش
navigates
U
خوی افرینش
creationism
U
اصول افرینش
creationism
U
اعتقاد به افرینش
navigated
U
خوی افرینش
navigating
U
خوی افرینش
generation
U
افرینش گسترش
generations
U
افرینش گسترش
creation date
U
تاریخ افرینش
creational
U
وابسته به افرینش خلقتی
hexaemeron
U
شش روزه افرینش یاتاریخ ان
hexahemeron
U
شش روزه افرینش یاتاریخ ان
worlds
U
گیتی
this earthly round
U
گیتی
world
U
گیتی
universe
U
گیتی
cosmography
U
گیتی شناسی
cosmos
U
گیتی ونظام ان
cosmolatry
U
گیتی پرستی
cosmography
U
شرح گیتی
demography
U
امارمردم گیتی
mundane era
U
تاریخی که مبداان افرینش جهان باشد
cosmology
U
فلسفه انتظام گیتی
cosmogeny
U
پیدایش و تکامل گیتی
cosmologies
U
فلسفه انتظام گیتی
cosmism
U
فلسفه تکامل گیتی
The seven wonders of the world.
U
هفت عجایب گیتی
cosmological
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmologic
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
circumavigator
U
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
monadism
U
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
limitarian
U
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
association for computers and humanities
U
یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
eight bit system
U
مربوط به یک
condequent
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
for
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
curatorial
U
مربوط به
proper
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
related
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
correspondents
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
caprine
U
مربوط به بز
coherent
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
hydraulic
U
مربوط به اب
affined
U
مربوط
germane
U
مربوط
as for
U
مربوط به
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
communists
U
مربوط به کمونیسم
parental
U
مربوط به والدین
communist
U
مربوط به کمونیسم
operatic
U
مربوط به اپرا
dictoral
U
مربوط به دکتری
achaian
U
مربوط به اخائیه
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
achaean
U
مربوط به اخائیه
climatic
U
مربوط به اب وهوا
divisional
U
مربوط به تقسیم
Americans
U
مربوط بامریکا
American
U
مربوط بامریکا
ameboid
U
مربوط به امیب
attached
U
مربوط متعلق
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
military
U
مربوط به نظام
amazonian
U
مربوط به امازونها
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
commercial
U
مربوط به تجارت
aguish
U
مربوط به تب و لرز
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
textual
U
مربوط به متن یا نص
adulterous
U
مربوط به زنا
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
fractional
U
مربوط به بخشهایی
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
genethliac
U
مربوط به طالع
contiguous
U
مربوط بهم
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
prospective
U
مربوط به اینده
racing
U
مربوط بمسابقه
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
concerns
U
مربوط بودن به
concern
U
مربوط بودن به
glossal
U
مربوط به زبان
personal
U
مربوط به کسی
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
mammary
U
مربوط به پستانداران
mammary
U
مربوط به پستان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
domiciliary
U
مربوط به خانه
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
nasal
U
مربوط به بینی
faunae
U
مربوط به جانوران
filiate
U
مربوط ساختن
fistulous
U
مربوط به ناسور
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
garlicky
U
مربوط به سیر
polar
U
مربوط به قط بها
acetarious
U
مربوط به سالاد
polar
U
مربوط به قطب
fractional
U
مربوط به بخشها
Hellenic
U
مربوط به یونان
expiratory
U
مربوط به زفیر
thematic
U
مربوط بموضوع
basal
U
مربوط به ته یابنیان
bardic
U
مربوط به رامشگری
capitular
U
مربوط بفصل
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
technological
U
مربوط به فناوری
speculative
U
مربوط به اندیشه
atomistic
U
مربوط به اتم
cerebellar
U
مربوط به مخچه
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
chromatic
U
مربوط به رنگها
chromic
U
مربوط به کرومیوم
churchly
U
مربوط به کلیسا
geriatric
U
مربوط به پیری
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
nuclear
U
مربوط به اتمی
my
U
مربوط بمن
feminine
U
مربوط به جنس زن
britannic
U
مربوط به بریتانیا
congressional
U
مربوط به کنگره
sartorial
U
مربوط به خیاطی
bear on
U
مربوط بودن
brumal
U
مربوط به زمستان
c
U
مربوط به کامپیوتر
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
caloric
U
مربوط به کالری
centenarians
U
مربوط به قرن
centenarian
U
مربوط به قرن
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
arteriovenous
U
مربوط به رگها
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
retired
U
مربوط به بازنشستگی
affiliating
U
مربوط ساختن
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
affiliates
U
مربوط ساختن
technologically
U
مربوط به فناوری
affiliated
U
مربوط ساختن
affiliate
U
مربوط ساختن
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com