Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
christening
U
مراسم تعمید ونامگذاری بچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
baptistery
U
تعمید
baptism
U
تعمید
baptistry
U
تعمید
baptisms
U
تعمید
christens
U
تعمید دادن
Baptists
U
تعمید دهنده
christened
U
تعمید دادن
baptised
U
تعمید دادن
baptises
U
تعمید دادن
baptising
U
تعمید دادن
christen
U
تعمید دادن
baptized
U
تعمید دادن
baptizes
U
تعمید دادن
adopt
تعمید دادن
baptizing
U
تعمید دادن
baptism
U
غسل تعمید
baptisms
U
غسل تعمید
baptize
U
تعمید دادن
pedobaptism
U
تعمید کودکان
baptistery
U
جای تعمید
baptistry
U
جای تعمید
Baptist
U
تعمید دهنده
baptismal
U
وابسته به غسل تعمید
baptizer
U
دهندهء غسل تعمید
font
U
[حوض غسل تعمید]
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
baptism
U
ایین غسل تعمید و نامگذاری
dips
U
تعمید دادن غوطه ور شدن
dip
U
تعمید دادن غوطه ور شدن
baptisms
U
ایین غسل تعمید و نامگذاری
mennonite
U
فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
fontal
U
وابسته به حوض غسل تعمید
adopting
U
تعمید دادن نام گذاردن
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
adopts
U
تعمید دادن نام گذاردن
palingenesis
U
تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
godchildren
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchild
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
ceremony
U
مراسم
rituals
U
مراسم
ceremonies
U
مراسم
funerals
U
مراسم دفن
funeral
U
مراسم دفن
morning parade
U
مراسم صبحگاه
exequies
U
مراسم تدفین
goblet
U
جام
[در مراسم]
chalice
U
جام
[در مراسم]
burial service
U
مراسم دفن
pageants
U
مراسم مجلل
ceremonies
U
مراسم نظامی
ceremony
U
مراسم نظامی
pageant
U
مراسم مجلل
mass
U
مراسم عشاء ربانی
funeral
U
مراسم تشییع جنازه
sacramental
U
وابسته به مراسم مذهبی
rite
U
مراسم تشریفات مذهبی
Commemoration services were held .
U
مراسم یاد بودانجام شد
funerals
U
مراسم تشییع جنازه
goblet
U
گیلاس شراب
[در مراسم]
calebrate
U
بجا اوردن مراسم
massing
U
مراسم عشاء ربانی
general muster
U
مراسم اجتماعی عمومی
chalice
U
گیلاس شراب
[در مراسم]
masses
U
مراسم عشاء ربانی
karma
U
سرنوشت مراسم دینی
To perform the marriage ceremony.
U
مراسم عقد راجاری کردن
funerary
U
وابسته به مراسم تشییع جنازه
swear in
U
با مراسم تحلیف وارد کردن
side honors
U
مراسم ادای احترام در میزپاس
personal salute
U
مراسم سلام افراد برجسته
solemnity
U
ایین تشریفات مراسم سنگین
betroth
U
مراسم نامزدی بعمل اوردن
check-in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
guard mount
U
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
check in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
events to mark the Day of German Unity
U
مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
last rites
U
مراسم دفن و کفن و دعای ختم
sacramentalism
U
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
communicant
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicants
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
Langhing is improper at a funeral.
U
خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
taperer
U
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
U
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
burials
U
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burial
U
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
blessed sacrament
U
مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
last rites
U
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
accolades
U
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade
U
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bar mitzvahs
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvah
U
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
funeral home
U
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
altar-rail
U
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
exequy
U
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
evening parade
U
رژه شامگاه مراسم شامگاه
retreat
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreats
U
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
divorsement
U
طلاق یا مراسم طلاق
landscape carpet
U
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com