English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
executive U مدیر عامل
executives U مدیر عامل
managing director U مدیر عامل
managing directors U مدیر عامل
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
director general U مدیر کل
gerent U مدیر
administering U :مدیر
conductors U مدیر
administrators U مدیر
directors general U مدیر کل
executive U مدیر
director generals U مدیر کل
administered U :مدیر
administers U :مدیر
moderator U مدیر
conductor U مدیر
administrator U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
warden U مدیر
superintendents U مدیر
administer U :مدیر
moderators U مدیر
executives U مدیر
headmaster U مدیر
director U مدیر
superintendent U مدیر
steward U مدیر
manager U مدیر
stewards U مدیر
managers U مدیر
headmasters U مدیر
directors U مدیر
liquidators U مدیر تصفیه
liquidator U مدیر تصفیه
stage director U مدیر نمایش
intendant U مدیر مامورمالی
mastered U مدیر مرشد
stage manager U مدیر نمایش
sales manager U مدیر فروش
padrone U مدیر ارباب
project manager U مدیر پروژه ها
sale manager U مدیر فروش
record manager U مدیر رکورد
trustee U مدیر تصفیه
trustees U مدیر تصفیه
helmsmen U رل دار مدیر
helmsman U رل دار مدیر
item manager U مدیر اقلام
personal representative U مدیر ترکه
personnel manager U مدیر استخدام
program manager U مدیر برنامه ها
salaried director U مدیر موفف
project manager U مدیر طرحها
official receiver U مدیر تصفیه
receivers U مدیر تصفیه
project manager U مدیر پروژه
site engineering U مدیر ساختمان
principal of a school U مدیر اموزشگاه
master U مدیر مرشد
masters U مدیر مرشد
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
stage managers U مدیر نمایش
library manager U مدیر کتابخانه
receiver U مدیر تصفیه
manager U مدیر تیم
file manager U مدیر فایل
managers U مدیر تیم
official liquidator U مدیر تصفیه
administrator U مدیر تصفیه
extrepreneur U مدیر متهور
executives U مدیر اجرائی
administrators U مدیر تصفیه
operation manager U مدیر عملیات
executive U مدیر اجرائی
chief engineer U مدیر ماشین
works superintendent U مدیر کارخانه
stores manager U مدیر انبارها
general manager U مدیر باشگاه
impresarios U مدیر اپرا
drop master U مدیر پرش
impresario U مدیر اپرا
principals U رئیس مدیر
commissioner U مدیر مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
extrepreneur U مدیر باتهور
adminstrator of state U مدیر ترکه
principal U رئیس مدیر
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
managerial U مدیر اداره کننده
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
manager U مدیر مسابقه بوکس
data processing manager U مدیر پردازش داده
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
managers U مدیر مسابقه بوکس
data base manager U مدیر پایگاه داده
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
corporate treasurer U مدیر امور مالی
dp manager U مدیر داده پردازی
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
agent representative U عامل
assignee U عامل
action U عامل
actions U عامل
procurators U عامل
procurator U عامل
doers U عامل
agencies U عامل
v factor U عامل وی
functionery U عامل
doer U عامل
element U عامل
elements U عامل
active U عامل
principal U عامل
coagent U هم عامل
operant U عامل
parameter U عامل
parameters U عامل
agent U عامل
agents U عامل
principals U عامل
agency U عامل
acting U عامل
operating U عامل
propellent U عامل
operator U عامل
propellants U عامل
propellant U عامل
attorney U عامل
attorneys U عامل
operatives U عامل
operative U عامل
factor U عامل
device U عامل
devices U عامل
factors U عامل
operators U عامل
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
reactors U عامل واکنش
chemical agent U عامل شیمیایی
general factor U عامل عمومی
galactogogue U عامل شیرزایاشیرافزا
agents U عامل اطلاعاتی
characteristic action U عامل مشخصه
aborticide U عامل سقط
fusing agent U عامل ذوب
absorbing agent U عامل جذب
accountable disbursing officer U افسر عامل
distilled mustard U عامل خردلی
distractor U عامل حواسپرتی
acid function U عامل اسیدی
reactor U عامل واکنش
passive U غیر عامل
idle characters U کاراکترهای عامل
hypo U عامل محرک
human factor U عامل انسانی
factoring agent U عامل تنزیل
factors U عامل مشترک
factor U عامل مشترک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com