Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
personnel management
U
مدیریت استخدام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
recruited
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT
U
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
service
U
استخدام
serviced
U
استخدام
employment
U
استخدام
sorb
U
استخدام
recruitment
U
استخدام
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
enroll
U
استخدام کردن
employ
U
استخدام کردن
to retain
U
استخدام کردن
take into service
U
استخدام کردن
engage
U
استخدام کردن
engages
U
استخدام کردن
unemployable
U
غیرفابل استخدام
employable
U
قابل استخدام
employed
U
استخدام کردن
employing
U
استخدام کردن
employs
U
استخدام کردن
featherbed
U
استخدام کارمنداضافی
retd
U
مخفف در استخدام
reenagement
U
استخدام دوباره
public service
U
استخدام دولتی
employer
U
استخدام کننده
employers
U
استخدام کننده
personnel manager
U
مدیر استخدام
engage
U
گرفتن استخدام کردن
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
working paper
U
ورقهء استخدام کارگر
engages
U
گرفتن استخدام کردن
recruits
U
نواموز استخدام کردن
recruit
U
نواموز استخدام کردن
inductee
U
نفر استخدام شده
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
recruited
U
نواموز استخدام کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
recruiting
U
نواموز استخدام کردن
administrative contracting office
U
دفتر استخدام کارگزینی
employs
U
بکار گماشتن استخدام کردن
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
sign on
U
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
employing
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employed
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employ
U
بکار گماشتن استخدام کردن
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
reenlistment
U
دوباره در ارتش استخدام شدن
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
menage
U
مدیریت
superintendence
U
مدیریت
stage direction
U
مدیریت
management
U
مدیریت
managership
U
مدیریت
managements
U
مدیریت
administratorship
U
مدیریت
conductorship
U
مدیریت
administrations
U
مدیریت
directorates
U
مدیریت
administration
U
مدیریت
directorate
U
مدیریت
directorship
U
مدیریت
generalship
U
مدیریت
directorships
U
مدیریت
matronage
U
مدیریت
leadership
U
مدیریت
educational administration
U
مدیریت اموزشی
materials management
U
مدیریت مواد
resource management
U
مدیریت منبع
postal directory
U
مدیریت پست
demand management
U
مدیریت تقاضا
managerial economics
U
اقتصاد مدیریت
run the show
U
مدیریت کردن
management system
U
سیستم مدیریت
management science
U
علم مدیریت
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
scientific management
U
مدیریت علمی
management expenses
U
مخارج مدیریت
maladministration
U
سوء مدیریت
management report
U
گزارش مدیریت
financial management
U
مدیریت مالی
foremanship
U
مدیریت سرکارگری
memory management
U
مدیریت حافظه
operational management
U
مدیریت عملیاتی
pyramiding
U
مدیریت واحد
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
file management
U
مدیریت پرونده
file management
U
مدیریت فایل
industrial management
U
مدیریت صنعتی
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
production management
U
مدیریت تولید
job management
U
مدیریت برنامه
facilities management
U
مدیریت امکانات
file management
U
مدیریت پرونده ها
materiel management
U
مدیریت اقلام
materiel management
U
مدیریت اماد
record management
U
مدیریت مدارک
inventory management
U
مدیریت موجودی
record management
U
مدیریت رکوردها
superintendence
U
ریاست مدیریت
trusts
U
مدیریت امانی
system mangement
U
مدیریت سیستم
superintendency
U
ریاست مدیریت
directorate
U
مقام مدیریت
supply management
U
مدیریت عرضه
trusted
U
مدیریت امانی
management graphics
U
مدیریت گرافیک
data management
U
مدیریت داده ها
career management
U
مدیریت مشاغل
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
trust
U
مدیریت امانی
directorates
U
مقام مدیریت
task management
U
مدیریت وفیفه
task management
U
مدیریت کار
direct
U
مدیریت یا سازمان دهی
directed
U
مدیریت یا سازمان دهی
directs
U
مدیریت یا سازمان دهی
framework
U
مدیریت پایگاه داده
frameworks
U
مدیریت پایگاه داده
item manager
U
مدیریت اقلام تدارکاتی
conveyancing
U
مدیریت از روی مهارت
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
institute of materials management
U
موسسه مدیریت مواد
input/output
U
مدیریت و کنترل میکند
information resource management
U
مدیریت منبع اطلاعات
information management system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
letters of administration
U
سند مدیریت ترکه
lower level management
U
مدیریت سطح پایین
server
U
ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
management information system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
file management program
U
برنامه مدیریت فایل
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
spatial data management
U
مدیریت داده فضایی
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
project management system
U
سیستم مدیریت پروژه
middle level management
U
مدیریت سطح متوسط
project management program
U
برنامه مدیریت پروژه
data management programs
U
برنامههای مدیریت داده ها
data management system
U
سیستم مدیریت داده ها
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
database management
U
مدیریت پایگاه داده ها
memory management program
U
برنامه مدیریت حافظه
flow
U
مدیریت جریان داده
flowed
U
مدیریت جریان داده
dm
U
مدیریت داده هاanagement
flows
U
مدیریت جریان داده
data base management
U
مدیریت پایگاه داده
top level management
U
مدیریت سطح بالا
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
managements
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
management
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
personal information manager
U
برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
pim
U
برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
Internet
U
مهندسی و مدیریت اینترنت است
database management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
data processing management association
U
انجمن مدیریت پردازش داده
data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
IAB
U
مهندسی و مدیریت اینترنت است
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
relational database management
U
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
career management
U
مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
CMIS
U
سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
application
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
applications
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
to engage somebody as somebody
U
کسی را به عنوان کسی
[در پیشه ای]
استخدام کردن
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
paged memory management
U
مدیریت حافظه صفحه بندی شده
record oriented database management
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
threes
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
rdbms
U
سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
mis
U
سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
mis-
U
سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
relational data menagement system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
table oriented database management progr
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
flat fuiile database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
process
U
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
administrator
U
بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
database
U
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
databases
U
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases
U
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com