Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
emancipation proclamation
U
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
backs
U
مدافع
defenders
U
مدافع
defender
U
مدافع
blue liner
U
مدافع
back
U
مدافع
pass rusher
U
مدافع خط
championless
U
بی مدافع
close defence
U
سه مدافع
defenseless
U
بی مدافع
pleader
U
مدافع
defendants
U
مدافع
crease defenceman
U
مدافع
apologist
U
مدافع
backer up
U
مدافع
apologists
U
مدافع
defendant
U
مدافع
back
U
مدافع خط میدان
defending attorney
U
وکیل مدافع
defensor
U
وکیل مدافع
backfour
U
چهار مدافع
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
positioned
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocate
U
وکیل مدافع
blitzer
U
مدافع نفوذی
advocates
U
وکیل مدافع
advocating
U
وکیل مدافع
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
backman
U
بازیگر مدافع
backs
U
مدافع خط میدان
full back
U
مدافع پوششی
proctor
U
وکیل مدافع
barrister
U
وکیل مدافع
barristers
U
وکیل مدافع
advocated
U
وکیل مدافع
judge advocate
U
وکیل مدافع
self defensive
U
مدافع خود
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
lineman
U
مدافع یامهاجم روی خط
contestant
U
مسابقه دهنده مدافع
contestants
U
مسابقه دهنده مدافع
linemen
U
مدافع یامهاجم روی خط
chicken fight
U
سد کردن پی در پی راه مدافع
slotback
U
مدافع پشت شکاف
attorney
U
نمایندگی وکیل مدافع
counselors
U
رایزن وکیل مدافع
counsellors
U
رایزن وکیل مدافع
counsellor
U
رایزن وکیل مدافع
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
attorneys
U
نمایندگی وکیل مدافع
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
defending shampion
U
مدافع عنوان قهرمانی
counselor
U
رایزن وکیل مدافع
immunity
U
ازادی
enfranchisement
U
ازادی
openness
U
ازادی
liberty
U
ازادی
liberation
U
ازادی
liberties
U
ازادی
liberal
U
ازادی
emancipation
U
ازادی
released
U
ازادی
releases
U
ازادی
independence
U
ازادی
manumission
U
ازادی
looseness
U
ازادی
options
U
ازادی
option
U
ازادی
liberticide
U
ازادی کش
large n
U
ازادی
insubjection
U
ازادی
indpendence
U
ازادی
release
U
ازادی
freeness
U
ازادی
liberals
U
ازادی
freedom
U
ازادی
freedoms
U
ازادی
blocker
U
مدافع روی تور والیبال
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
bait the hole
U
گول زدن مدافع حریف
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
emancipatory
U
ازادی بخش
freedom of seas
U
ازادی دریاها
freedom of the press
U
ازادی مطبوعات
freedom of the press
U
ازادی نگارش
freedom to choose
U
ازادی در انتخاب
freehand
U
ازادی عمل
freehand
U
ازادی در تصمیم
free enterprise
U
ازادی اقتصادی
catholicity
U
ازادی فکر
liberty of the press
U
ازادی مطبوعات
liberty party
U
حزب ازادی
advantages accruning from
U
ازادی مطبوعات
manumission
U
ازادی برده
conditional discharge
U
ازادی مشروط
freedom of experssion
U
ازادی بیان
elbow room
U
ازادی عمل
edict of emancipation
U
منشور ازادی
economic freedom
U
ازادی اقتصادی
free will
U
ازادی اراده
degrees of freedom
U
درجات ازادی
freedom of belief
U
ازادی عقیده
freedom of choice
U
ازادی انتخاب
freedom of trade
U
ازادی تجارت
manumit
U
ازادی بخشیدن
market freedom
U
ازادی بازار
liberator
U
ازادی بخش
probational
U
ازادی بقیدالتزام
civil liberty
U
ازادی مدنی
civil liberties
U
ازادی مدنی
probation
U
ازادی مشروط
probation
U
ازادی بقیدالتزام
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
laissez-faire
U
ازادی تجارت
elbowroom
U
ازادی عمل
toleration
U
ازادی ازادگی
habeas corpus
U
حکم ازادی
liberally
U
ازادی خواهانه
relief
U
فراغت ازادی
freedom of enterprise
U
ازادی تجارت
market freedom
U
ازادی تجاری
paroles
U
ازادی مشروط
medal of freedom
U
مدال ازادی
parole
U
ازادی مشروط
paroled
U
ازادی مشروط
paroling
U
ازادی مشروط
liberators
U
ازادی بخش
degree of freedom
U
درجه ازادی
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
set back
U
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
shortstop
U
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
free movement of capital
U
ازادی جابجایی سرمایه
free thought
U
ازادی فکر لامذهب
nurse of liberty
U
پرورشگاه یا مهد ازادی
free thinking
U
ازادی از قیود مذهب
laissez-faire
U
ازادی کسب و کار
probationary period
U
دوره ازادی مشروط
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
overindulgence
U
ازادی بیش از حد دادن
laissez faire
U
ازادی مطلق اقتصادی
liberal school
U
مکتب ازادی اقتصادی
laissez-faire
U
ازادی صادرات وواردات
the champion of liberty
U
سنگ بسینه زن ازادی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
liberty of conscience
U
ازادی عقیده یا فکر
libertarian
U
طرفدار ازادی اراده
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
declaration of indulgence
U
اعلام ازادی دینی
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
libertarians
U
طرفدار ازادی اراده
liberal
U
ازادی خواه زیاد
latitude
U
ازادی عمل وسعت
latitudes
U
ازادی عمل وسعت
liberals
U
ازادی خواه زیاد
drop-out
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
drop-outs
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
dropouts
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
fore check
U
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
defenceman
U
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
pass cut
U
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
cross kick
U
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
delayed offside
U
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
illiberal
U
متعصب مخالف اصول ازادی
disestablishes
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
Soc
U
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
nationalists
U
ازادی خواه واستقلال طلب
jubilees
U
روز ازادی سال ویژه
edict of emancipation
U
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
scope
U
میدان دید ازادی عمل
nationalists
U
ملی گرا ازادی طلب
freewheeled
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalist
U
ازادی خواه واستقلال طلب
disestablished
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheel
U
با ازادی حرکت وجنبش کردن
four freedoms
U
ازادی در نطق و بیان عقیده
disestablish
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
ransoms
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
jubilee
U
روز ازادی سال ویژه
ransom
U
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
disestablishing
U
کلیسا را از ازادی محروم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com