Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
marking ink
U
مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pullicate
U
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
puncuation
U
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
sea marker
U
نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
pastel
U
مداد رنگی
colored pencil
U
مداد رنگی
pencils
U
مداد رنگی
pencilling
U
مداد رنگی
pencil
U
مداد رنگی
colour
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colours
U
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
crayon
U
مداد رنگی مومی
crayons
U
مداد رنگی مومی
pastel
<adj.>
U
رنگهای خفیف
[با مداد رنگی]
discharge indicator disc
U
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
pastellist
U
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
milk of magnesia
U
مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
colour
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colours
U
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
capital expenditure
U
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
colour
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours
U
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
esparto
U
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
impression
U
نشان گذاری
mark sensing
U
نشان گذاری
impressions
U
نشان گذاری
notation
U
نشان گذاری
notations
U
نشان گذاری
idegraphy
U
نشان گذاری
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
forrel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
tallow
U
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
tape line
U
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
amulets
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
amulet
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
hep
U
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
prefix notation
U
نشان گذاری پیشوندی
punctuation
U
نشان گذاری تاکید
infix notation
U
نشان گذاری میانوندی
radix notation
U
نشان گذاری مبنایی
positional notation
U
نشان گذاری مکانی
excess n notation
U
نشان گذاری با افزونی n
postfix notation
U
نشان گذاری پسوندی
iinfix notation
U
نشان گذاری میانوندی
positional notation
U
نشان گذاری مرتبهای
binary notation
U
نشان گذاری دودویی
polish notation
U
نشان گذاری لهستانی
binary notation
U
نشان گذاری دودوئی
decimal notation
U
نشان گذاری دهدهی
scientific notation
U
نشان گذاری علمی
catgut
U
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
palmyra
U
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
fixed point notation
U
نشان گذاری با ممیز ثابت
octal notation
U
نشان گذاری هشت هشتی
rubrication
U
نشان گذاری برنگ قرمز
floating point notation
U
نشان گذاری با ممیز شناور
mixed radix notation
U
نشان گذاری امیخته مبنا
reverse polish notation
U
نشان گذاری لهستانی معکوس
graphics
U
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
punctuating
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
parcel paper
U
یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
milestone
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestones
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
monochrome
U
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
confetti
U
کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
sennet
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
sennit
U
علف صاف یا حصیریا پوست درخت یا برگ خرماکه برای ساختن کلاه حصیری وخانههای حصیری بکارمیرود
blueprints
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprint
U
نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
ega
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور صفحه نمایش رنگی با resolutin بالا
irreverend
U
ناشایسته برای احترام گذاری
dye sublimation printer
U
چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
aperture mask
U
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
shadowmask
U
صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
inconsumable
U
سوخته نشدنی تمام نشدنی
insupressive
U
پامال نشدنی موقوف نشدنی
incondensable
U
خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
incorrodible
U
خورده نشدنی سائیده نشدنی
unappeasable
U
اقناع نشدنی راضی نشدنی
uberstreichen
U
لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
price line pricing
U
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
drive
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives
U
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
key
کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
encryption
U
استاندارد برای سیستم رمز گذاری داده بلاک
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
compilations
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
U
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
triad
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads
U
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
plow back
U
عایدات حاصله از کسب وکاررا برای سرمایه گذاری مجددکنار گذاردن
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
encoding
U
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
onion skin
U
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
phew
U
برای نشان دادن بی تابی
phew
U
برای نشان دادن بیزاری
enhancing
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhance
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances
U
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
public
U
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
ymck
U
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
american campaign medal
U
نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
pos
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
nil pointer
U
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
PRN
U
نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
hyphen
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphens
U
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
China has signalled
[its]
readiness to resume talks.
U
چین آمادگی
[خود را ]
برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
numeric
U
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
clocks
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock
U
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
checked
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ablegate
U
مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
digit
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
Good grief!
<idiom>
U
این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
blip
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
digits
U
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
cartoon design
U
نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
blips
U
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
check
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
accuracy
U
کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
sectors
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
stop
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopped
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stopping
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
checks
U
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
stops
U
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
forecaddie
U
باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
rogue value
U
موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
bubble help
U
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
page
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
paged
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
common
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
pages
U
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
commoners
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
insertion point
U
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
commonest
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
goal light
U
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
breaker line
U
خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
solid
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solids
U
رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com