English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roil U مخلوط کردن سرگردان شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
to lead a U سرگردان کردن
auto rich U مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
intermingling U با هم مخلوط کردن
meddles U مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن
mingles U مخلوط کردن
intermingle U با هم مخلوط کردن
puddles U مخلوط کردن
mingle U مخلوط کردن
mell U مخلوط کردن
intermingled U با هم مخلوط کردن
mingled U مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
puddle U مخلوط کردن
meddled U مخلوط کردن
intermeddle U مخلوط کردن
admix U مخلوط کردن
mixing U مخلوط کردن
blend U مخلوط کردن
hash U مخلوط کردن
interlard U مخلوط کردن
commix U مخلوط کردن
syncrasy U مخلوط کردن
meddle U مخلوط کردن
confect U مخلوط کردن
melt U مخلوط کردن
melts U مخلوط کردن
turn the mortar U مخلوط کردن ملات
etherize U بااتر مخلوط کردن
souse U با ترشی مخلوط کردن
brandies U با کنیاک مخلوط کردن
shuffled U بهم مخلوط کردن
burden U مخلوط کردن بار
tempered U مخلوط کردن مزاج
shuffles U بهم مخلوط کردن
brandy U با کنیاک مخلوط کردن
tempers U مخلوط کردن مزاج
agitation U مخلوط کردن اشفتگی
shuffling U بهم مخلوط کردن
cross loading U مخلوط کردن بارها
burdens U مخلوط کردن بار
temper U مخلوط کردن مزاج
ethylate U بااتیل مخلوط کردن
commingle U بهم مخلوط کردن
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
mix U امیختن مخلوط کردن
mixes U مخلوط کردن ترکیب
mixes U امیختن مخلوط کردن
mix U مخلوط کردن ترکیب
shuffle U بهم مخلوط کردن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
admix U مخلوط شدن امیزش کردن
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
sugars U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
truck mixing U مخلوط کردن بتن روی کامیون
sugar U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize U با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
blundering U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunders U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
ming U ذکر کردن مخلوط کردن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
gadabout U سرگردان
strayed U سرگردان
strafe U سرگردان
dp U سرگردان
straggler U سرگردان
erratic U سرگردان
runabout U سرگردان
stragglers U سرگردان
wandering U سرگردان
stray U سرگردان
wanderings U سرگردان
adrift U سرگردان
mazed U سرگردان
wanderer U سرگردان
straying U سرگردان
runabouts U سرگردان
discursive U سرگردان
vortices U سرگردان
astray U سرگردان
strafed U سرگردان
strafes U سرگردان
strays U سرگردان
vortex U سرگردان
forlorn U سرگردان
vortexes U سرگردان
to go a U سرگردان شدن
to be on tenter hooks U سرگردان بودن
straying U گم شده یا سرگردان .
stray U گم شده یا سرگردان .
errant U سرگردان حادثه جو
to be on tenters U سرگردان بودن
strays U گم شده یا سرگردان .
to be in a quandery U سرگردان یامتحیرشدن
straggling U سرگردان اواره
wanders U سرگردان بودن
straggles U سرگردان اواره
stragglers U فراری سرگردان
derelict U ناو سرگردان
wandered U سرگردان بودن
wanders U سرگردان شدن
wandered U سرگردان شدن
wander U سرگردان بودن
eddy current U جریان سرگردان
to be [left] stranded U سرگردان شدن
straggler U فراری سرگردان
frustrated cargo U کالای سرگردان
stray current U جریان سرگردان
straggle U سرگردان اواره
straggled U سرگردان اواره
errantly U بطور سرگردان
divagate U سرگردان شدن
extravagate U سرگردان شدن
wander U سرگردان شدن
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
traipse U سرگردان بودن ول گشتن
traipsed U سرگردان بودن ول گشتن
ghost signals U علایم راداری سرگردان
traipses U سرگردان بودن ول گشتن
traipsing U سرگردان بودن ول گشتن
dodgers U دور سرگردان جاخالی کن
erratically U بطور سیاریا سرگردان
dodger U دور سرگردان جاخالی کن
straggling U هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled U هرزه روییدن سرگردان بودن
straggle U هرزه روییدن سرگردان بودن
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
straggles U هرزه روییدن سرگردان بودن
to knock about U سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
blent U مخلوط شد
blend U مخلوط
confused U مخلوط
blender U مخلوط کن
mixture U مخلوط
mixtures U مخلوط
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
mixed U مخلوط
mixers U مخلوط کن
admixture U مخلوط
blending U مخلوط
hash U مخلوط
compost U مخلوط
blends U مخلوط
blenders U مخلوط کن
admixtion U مخلوط
composite U مخلوط
mixer U مخلوط کن
macedoine U مخلوط
miscible U مخلوط شدنی
mixtures U بتن مخلوط کن
porridge U چیز مخلوط
mixture U بتن مخلوط کن
gas mixture U مخلوط گاز
lean mixture U مخلوط رقیق
heterogeneous mixture U مخلوط ناهمگن
batch mixer U مخلوط کن ضربهای
blends U مخلوط امیختگی
powder mixer U گرد مخلوط کن
concrete mix U مخلوط بتن
immiscible U مخلوط نشدنی
mixture control U کنترل مخلوط
unadulterated U مخلوط نشده
mixed glue U چسب مخلوط
mixed gas U گاز مخلوط
mixed crystal U کریستال مخلوط
staff U مخلوط سیمان و گچ
mixers U مخلوط کننده
cryogen U مخلوط سرمازا
homogeneous mixture U مخلوط همگن
ternary mixture U مخلوط سه تایی
unscourced wool U پشم مخلوط
staffed U مخلوط سیمان و گچ
mixer U مخلوط کننده
proportioner U مخلوط کن شیمیایی
crab cocktail U مخلوط خرچنگ
terpenoid U مخلوط باترپن
hot mixer U مخلوط کننده
staffs U مخلوط سیمان و گچ
mixed semiconductor U نیمرسانای مخلوط
azeotropic mixture U مخلوط ازئوتروپ
laudanum U مخلوط افیون
mix U امیزه مخلوط
solid solution U کریستال مخلوط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com