Perdic | مختلف کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 242 (45 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	variate U	مختلف کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	utility U	برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
	multiple U	حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
	paint U	پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
	paints U	پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
	compact U	کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
	compacted U	کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
	compacting U	کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
	compacts U	کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
	kernel U	تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
	kernels U	تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
	log U	وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
	logs U	وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
	permutation U	تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
	permutations U	تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
	adaptation U	توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
	adaptations U	توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
	intermarried U	ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
	intermarries U	ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
	intermarry U	ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
	intermarrying U	ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
	graph U	اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
	graphs U	اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
	segment U	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
	segments U	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
	baud U	وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
	baud rate U	وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
	cifax U	رمز کردن سیگنالهای متفرقه سیگنالهای رمز شده مختلف
	collect transfer U	بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
	color code U	روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
	decollate U	جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
	decollator U	ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
	eurybathic U	قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
	interbreed U	نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
	networking U	در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
	opalite U	ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
	outbreed U	جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران
	outcross U	امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
	redliner U	خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
	scatter load U	بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف
	filling out U	[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
	hue U	[نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
Other Matches

	charting U	شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
	target discrimination U	قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
	charts U	شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
	charted U	شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
	chart U	شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
	systems analysis U	ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
	fractional U	اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
	selectable U	مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
	blocage U	[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
	symbiosis U	همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
	fdm U	انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
	heterogeneous network U	سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
	vortex separation U	جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
	paint program U	نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
	allocate U	به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
	allocates U	به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
	allocating U	به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
	function U	سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
	functioned U	سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
	functions U	سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
	estate in common U	درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
	busses U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	bussed U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	busing U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	bussing U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	buses U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	bused U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	bus U	خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
	frequencies U	انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
	frequency U	انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
	allogamous U	مختلف الجنس و مختلف النوع
	profile U	امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
	profiling U	امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
	profiles U	امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
	profiled U	امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
	tree of life U	درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
	highways U	خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
	highway U	خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
	hunting design U	طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
	star design U	طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
	dissimilar U	مختلف
	varying U	مختلف
	various U	مختلف
	variegated U	مختلف
	divergent U	مختلف
	diverse U	مختلف
	discrepant U	مختلف
	off U	مختلف
	miscellaneous U	مختلف
	sundry U	مختلف
	disparate U	مختلف
	polyphyletic U	مختلف الاجداد
	polyphyletic U	از نژادهای مختلف
	diverse U	مختلف مخالف
	half breed U	از نژاد مختلف
	several U	جدا مختلف
	half caste U	ازنژاد مختلف
	variant U	گوناگون مختلف
	heterochromatic U	مختلف اللون
	variously U	بطور مختلف
	diversely U	به اشکال مختلف
	asynchronous U	مختلف الزمان
	two discrepant stories U	دو حکایت مختلف
	miscellaneous works U	کارهای مختلف
	stages U	مراحل مختلف یک موشک
	plugs U	ورودی که به وسایل مختلف
	stage U	مراحل مختلف یک موشک
	plugging U	ورودی که به وسایل مختلف
	The various strata of society. U	طبقات مختلف اجتماع
	internationals U	مربوط به کشورهای مختلف
	plug U	ورودی که به وسایل مختلف
	rank and file U	شئون مختلف نظامی
	international U	مربوط به کشورهای مختلف
	heterochromatic U	دارای رنگهای مختلف
	holdall U	جعبه اسبابهای مختلف
	holdalls U	جعبه اسبابهای مختلف
	multifarious U	دارای انواع مختلف
	commodity loading U	بارگیری کالاهای مختلف
	eccentric U	مختلف المرکز بودن
	process U	مراحل مختلف چیزی
	variform U	گوناگون مختلف الشکل
	eccentrics U	مختلف المرکز بودن
	processes U	مراحل مختلف چیزی
	miscellanist U	نویسنده مطالب مختلف
	disjunctive U	دارای دو شق مختلف فصلی
	play off <idiom> U	رفتار مختلف با اشخاص
	intercollegiate U	بین کالجهای مختلف
	run around <idiom> U	گردش درمناطق مختلف
	team tennis U	بازیهای مختلف تنیس
	syntax U	هم اهنگی قسمتهای مختلف
	interracial U	بین نژادهای مختلف
	stock markets U	بورس کالاهای مختلف
	multi tone horn U	بوق با اصوات مختلف
	various books U	کتابهای گوناگون یا مختلف
	varisized U	دارای اندازههای مختلف
	interrace U	بین نژادهای مختلف
	diversiform U	دارای اشکال مختلف
	stock market U	بورس کالاهای مختلف
	bytes U	کامپیوتر با طول کلمه مختلف
	gathered U	دریافت داده از منابع مختلف
	interstate U	بین ایالتها وکشورهای مختلف
	gather U	دریافت داده از منابع مختلف
	FTAM U	بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
	adapter U	دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
	polytechnic U	وابسته به علوم عملی مختلف
	walleyed U	انواع مختلف اردک ماهی
	stochastic U	دارای تغییردر مواقع مختلف
	homonymous U	دارای دویاچند معنی مختلف
	polytechnics U	وابسته به علوم عملی مختلف
	interstates U	بین ایالتها وکشورهای مختلف
	walleye U	انواع مختلف اردک ماهی
	byte U	کامپیوتر با طول کلمه مختلف
	middling U	اجناس مختلف از درجه متوسط
	bipolar U	تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
	allomorph U	تصاریف مختلف کلمه یا فعل
	cat's cradle U	ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
	figure skate U	اسکیت با انجام حرکات مختلف
	blocky U	پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
	castes U	طبقات مختلف مردم هند
	polytechnical U	وابسته به علوم عملی مختلف
	caste U	طبقات مختلف مردم هند
	fun house U	محل سرگرمی وتفریحات مختلف
	catamarans U	قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
	catamaran U	قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
	polygenesis U	پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
	interdisciplinary U	مربوط به رشتههای مختلف علمی
	general purpose machine U	دستگاه برای اهداف مختلف
	multi rate meter U	کنتور با چند نرخ مختلف
	scatter around <idiom> U	غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
	syncretic U	تلفیق کننده عقاید مختلف
	topology U	روش اتصال عناصر مختلف شبکه
	country file U	را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
	variations of temperature U	اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
	packaged U	گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
	package U	گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
	polytechnical U	وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
	point U	سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
	pantheon U	معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
	beef cuts U	قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
	page U	با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
	pantheons U	معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
	pages U	با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
	paged U	با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
	teratoma U	تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
	packages U	گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
	multiplex U	داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
	collection U	عمل دریافت داده از منابع مختلف
	masking U	عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
	whistle stop U	در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
	families U	محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
	proteus U	خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
	halftones U	عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
	halftone U	عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
	collections U	عمل دریافت داده از منابع مختلف
	inequilateral U	دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
	family U	محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
	all purpose machine U	دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
	circuit training U	انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
	intermarriage U	ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
	variance U	اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
	polytechnic U	وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
	integration U	یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
	playback rate scale factor U	صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
	whistle-stop U	در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
	polytechnics U	وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
	sprint relay U	مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
	separate opinion U	رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
	time chart U	جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
	bussing U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	collage U	اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
	interfaith U	شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
	adhesion	آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
	hereford round U	مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
	storage U	مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
	multi disk U	وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
	portable U	که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
	transistor U	ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
	transistors U	ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
	multi platform U	که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
	pleomorphic U	چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
	parquetry U	منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف
	bus U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	gutta percha U	هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
	bussed U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	collages U	اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
	cankerworm U	نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
	busing U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	record U	سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد
	buses U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	olympic trench shooting U	مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
	bused U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	busses U	رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
	self supporting country U	کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
	life cycle U	مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
	glottochronology U	مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
	feeds U	وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
	assembly U	قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
	feed U	وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
	roving gun U	توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
	varriform U	دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل