Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antagonistic
U
مخالفت امیز
contrarious
U
مخالفت امیز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
oppugnancy
U
مخالفت
opposeless
U
بی مخالفت
defiance
U
مخالفت
opponency
U
مخالفت
oppugnation
U
مخالفت
factions
U
مخالفت
gainsays
U
مخالفت
faction
U
مخالفت
recusance or sancy
U
مخالفت
contrariness
U
مخالفت
antagonism
U
مخالفت
disaccord
U
مخالفت
contrariety
U
مخالفت
remonstrance
U
مخالفت
obj
U
مخالفت
opposition
U
مخالفت
renitency
U
مخالفت
disagreement
U
مخالفت
gainsaying
U
مخالفت
gainsay
U
مخالفت
gainsaid
U
مخالفت
disagreements
U
مخالفت
divided
<adj.>
U
در مخالفت
disgreement
U
مخالفت
paradoxy
U
مخالفت با عقایدعمومی
blackballed
U
مخالفت کردن
opposable
U
مخالفت کردنی
oppugn
U
مخالفت کردن با
blackballing
U
مخالفت کردن
vetoing
U
نشانه مخالفت
repugnance
U
تناقض مخالفت
abolitionism
U
مخالفت با بردگی
aversions
U
مخالفت ناسازگاری
repugn
U
مخالفت کردن با
indulging
U
مخالفت نکردن
indulges
U
مخالفت نکردن
oppugner
U
مخالفت کننده
vetoes
U
نشانه مخالفت
obscurantism
U
مخالفت باروشنفکری
resistance
U
سختی مخالفت
indulge
U
مخالفت نکردن
blackball
U
مخالفت کردن
vetoed
U
نشانه مخالفت
indulged
U
مخالفت نکردن
veto
U
نشانه مخالفت
incongruousness
U
تباین مخالفت
defiantly
U
از روی مخالفت
blackballs
U
مخالفت کردن
object
U
مخالفت کردن
aversion
U
مخالفت ناسازگاری
direct objects
U
مخالفت کردن
to kick against a proposal
U
با پیشنهادی مخالفت
objected
U
مخالفت کردن
objecting
U
مخالفت کردن
objects
U
مخالفت کردن
bucks
U
مخالفت کردن با
to set ones face against
U
مخالفت کردن با
resisted
U
مخالفت کردن با
resist
U
مخالفت کردن با
resisting
U
مخالفت کردن با
indirect objects
U
مخالفت کردن
resists
U
مخالفت کردن با
buck
U
مخالفت کردن با
disagree
U
نساختن با مخالفت کردن با
disagrees
U
نساختن با مخالفت کردن با
objection
U
مخالفت استدلال مخالف
antagonistically
U
از روی مخالفت یا دشمنی
negative voice
U
منع نشانه مخالفت
obscurantism
U
مخالفت با علم ومعرفت
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
disagreeing
U
نساختن با مخالفت کردن با
to be in disagreement
[with somebody]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
disagreed
U
نساختن با مخالفت کردن با
paradoxicality
U
مخالفت باعقاید عمومی
adversarial
U
وابسته به مخالفت یا دشمنی
objections
U
مخالفت استدلال مخالف
thwart
U
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
withstood
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstand
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
contends
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
contended
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
contend
U
مخالفت کرده با رقابت کردن
withstanding
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
thwarted
U
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
to be at strife
[with somebody]
[over something]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be split
[over something]
[with somebody]
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
nem con
U
بدون مخالفت کسی است
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
U
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
mc carthyism
U
سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
flag discrimination
U
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
anti dumping
U
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
retrorocket
U
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.
U
ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند
[مخالفت کردند ]
.
synalepha
U
هم امیز
synaloepha
U
هم امیز
murmurous
U
غر غر امیز
adversative
U
نقض امیز
affeluo'so a
U
عاطفه امیز
affetionate
U
محبت امیز
affrontive
U
دشنام امیز
afflictive
U
مصیبت امیز
affrontive
U
توهین امیز
amusive
U
تفریح امیز
applausive
U
تحسین امیز
catastrophical
U
مصیبت امیز
caressive
U
نوازش امیز
calumniatory
U
افترا امیز
censurable
U
انتقاد امیز
color mixer
U
رنگ امیز
commendatory
U
تقدیر امیز
chimerical
U
هوس امیز
based on private motives
U
غرض امیز
approbatory
U
تحسین امیز
caustically
U
بطورطعنه امیز
approbative
U
تحسین امیز
collusive
U
دسیسه امیز
adventurously
U
بطورمخاطره امیز
innovatory
U
بدعت امیز
provocative
U
تحریک امیز
apologetic
U
پوزش امیز
honorifics
U
افتخار امیز
honorific
U
افتخار امیز
flattering
U
تملق امیز
educative
U
تربیت امیز
competitiveness
U
رقابت امیز
competitive
U
رقابت امیز
advised
U
مصلحت امیز
slanderous
U
افترا امیز
pacific
U
مسالمت امیز
insidious
U
دسیسه امیز
pejorative
U
تحقیر امیز
peremptory
U
شتاب امیز
sardonic
U
طعنه امیز
sardonic
U
کنایه امیز
adulatory
U
تملق امیز
admonitive
U
نصیحت امیز
acrimenious
U
تعنه امیز
acclamatory
U
تحسین امیز
absolutory
U
بخشش امیز
abrogative
U
نسخ امیز
venturesome
U
مخاطره امیز
glamorous
U
طلسم امیز
diverting
U
تفریح امیز
sniffy
U
اهانت امیز
beatific
U
سعادت امیز
sardonically
U
کنایه امیز
sardonically
U
طعنه امیز
vexatious
U
رنجش امیز
admissive
U
تصدیق امیز
competetive
U
رقابت امیز
hyperbolic
U
اغراق امیز
intermedial
U
وساطت امیز
intimidatory
U
تهدید امیز
iron ical
U
طعنه امیز
justificatory
U
توجیه امیز
minatory
U
تهدید امیز
monitive
U
اندرز امیز
objurgatory
U
سرزنش امیز
repoachful
U
سرزنش امیز
obreptitious
U
خدعه امیز
intercessory
U
شفاعت امیز
intercessorial
U
شفاعت امیز
indemnificatory
U
غرامت امیز
impetrative
U
لابه امیز
impetrative
U
استغاثه امیز
impetratory
U
لابه امیز
impetratory
U
استغاثه امیز
imputative
U
تهمت امیز
impostrous
U
دغل امیز
impostrous
U
تزویر امیز
imprecatory
U
نفرین امیز
imprecatory
U
لعنت امیز
incensive
U
هیجان امیز
ostensive
U
تظاهر امیز
philosophistic
U
سفسطه امیز
praiseful
U
ستایش امیز
sportiveŠetc
U
شوخی امیز
supplicatory
U
التماس امیز
tolerantly
U
مدارا امیز
tragical
U
مصیبت امیز
traitorous
U
خیانت امیز
vindicative
U
حمایت امیز
vituperatory
U
سرزنش امیز
vituperatory
U
توبیخ امیز
sophistic
U
سفسطه امیز
smoothe
U
تعارف امیز
scorner
U
استهزاء امیز
prankful
U
شوخی امیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com