Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wage costs
U
مخارج دستمزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program cost
U
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
inseparable cost
U
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
wage fund theory of wages
U
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
aggregate expenditures
U
مخارج کل
outgoing
U
مخارج
expenditures
U
مخارج
disbursements
U
مخارج
spending
U
مخارج
outlays
U
مخارج
expenses
U
مخارج
luxury spending
U
مخارج تجملی
licence fee
U
مخارج پروانه
management expenses
U
مخارج مدیریت
estimate of costs
U
تخمین مخارج
management expenses
U
مخارج اداری
marginal outlays
U
مخارج نهائی
expenditure
U
مخارج صرف
travelling expenses
U
مخارج سفر
military expenditure
U
مخارج نظامی
military spending
U
مخارج نظامی
cost estimate
U
تخمین مخارج
indirect expenses
U
مخارج غیرمستقیم
expenditure approach
U
روش مخارج
costs of proceedings
U
مخارج عدلیه
social outlays
U
مخارج اجتماعی
capital expenditure
U
مخارج سرمایهای
budget expenditures
U
مخارج بودجه
freight charges
U
مخارج حمل
holding costs
U
مخارج نگهداری
actual expenses
U
مخارج واقعی
incidental expenses
U
مخارج اتفاقی
municipal spending
U
مخارج شهرداری
national expenditures
U
مخارج ملی
expense accounts
U
حساب مخارج
reasonable scale
U
مخارج متعارفه
national spending
U
مخارج ملی
superstitious uses
U
مخارج خرافاتی
tax expenditures
U
مخارج مالیاتی
wasteful expenditures
U
مخارج بیهوده
welfare expenditures
U
مخارج رفاهی
foot
U
پرداختن مخارج
postage
U
مخارج پستی
expense account
U
حساب مخارج
rate of spending
U
نرخ مخارج
rate of spending
U
میزان مخارج
porterage
U
مخارج باربری
portage
U
مخارج باربری
operating expenses
U
مخارج عملیاتی
public expenditures
U
مخارج عمومی
operating cost
U
مخارج عملیاتی
feoff
U
دستمزد
factor payments
U
دستمزد
rapine
U
دستمزد
stipends
U
دستمزد
pays
U
دستمزد
paying
U
دستمزد
waging
U
دستمزد
pay
U
دستمزد
salary
U
دستمزد
salaries
U
دستمزد
wages
U
دستمزد
wage
U
دستمزد
waged
U
دستمزد
stipend
U
دستمزد
outlays
U
هزینههای سرمایهای مخارج
deduction of expenses
U
کسر مخارج
[اقتصاد]
unfinanced
U
مخارج پرداخت نشده
sumptuary law
U
قانون تحدید مخارج
noncash expenditures
U
مخارج غیر نقدی
overhead
U
مخارج کلی سرجمع
marginal propensity to expend
U
میل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend
U
تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to spend
U
میل نهائی به مخارج
free of all charges
U
بدون هیچگونه مخارج
wage determination
U
تعیین دستمزد
wage funds
U
مایه دستمزد
wage funds
U
وجوه دستمزد
wage compution day
U
دستمزد ساعتی
rate of wage
U
نرخ دستمزد
wage freeze
U
انجماد دستمزد
wage constraint
U
محدودیت دستمزد
wage control
U
کنترل دستمزد
wage cuts
U
کاهش دستمزد
wage differentials
U
اختلاف در دستمزد
wage index
U
شاخص دستمزد
wage market
U
بازار دستمزد
daily pay
U
دستمزد روزانه
cash-wage
U
دستمزد نقدی
base wage rate
U
حداقل دستمزد
annual wage
U
دستمزد سالانه
wage standard
U
دستمزد استانده
wage stabilization
U
ثبات دستمزد
wage rate
U
نرخ دستمزد
wage policy
U
سیاست دستمزد
wage ceiling
U
حداکثر دستمزد
wage ceiling
U
سقف دستمزد
fee
U
مزد دستمزد
wage agreement
U
قرارداد دستمزد
direct labour
U
دستمزد مستقیم
minimum wage
U
حداقل دستمزد
payroll
U
سیاهه دستمزد
all the expenses fell on him
U
تمام مخارج به گردن اوافتاد
You need spare no expense .
U
نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
support a family
U
متکفل مخارج خانوادهای بودن
time cost curve
U
منحنی مخارج برحسب زمان
wage profit ratio
U
نسبت دستمزد به سود
rate of wage increase
U
نرخ افزایش دستمزد
wage system
U
نظام پرداخت دستمزد
wage freeze
U
ثابت نگهداشتن دستمزد
The wages wI'll be raised.
U
دستمزد ها بالاخواهند رفت
wage price spiral
U
دور تسلسل دستمزد
raise
U
بالا بردن دستمزد
wage bargain
U
چانه زنی دستمزد
indirect labour
U
هزینه دستمزد غیرمستقیم
wage agreement
U
موافقت نامه دستمزد
raises
U
بالا بردن دستمزد
wage income
U
درامد بشکل دستمزد
wage flexibility
U
انعطاف پذیری دستمزد
postpaid
U
مخارج پستی قبلا پرداخت شده
self support
U
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
To cut down expenses .
U
خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
primage
U
دستمزد بار زدن کشتی
practice fee
U
دستمزد
[مثال ویزیت دکتر]
mandate
U
قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
f.o.b
U
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
double time
U
پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
truck system
U
اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
postpaid
U
پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
real balance effect
U
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
sumptuary law
U
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
submarginal land
U
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
minimim wage law
U
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
cottage contract
U
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
retainer
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers
U
حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
subsistence theory of wages
U
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com