Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
embarkation area
U
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
pickup field
U
محوطه سوار شدن درهواپیما
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
on shipboard
U
سوار کشتی
on board a ship
U
سوار کشتی
imbark
U
در کشتی سوار کردن
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
ships
U
سوار کشتی شدن سفینه
ship
U
سوار کشتی شدن سفینه
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
taxiway
U
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
U
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie
U
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
steering
U
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
ranged
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range
U
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard
U
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space
U
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
cavalry
U
سوار نظامی سوار اسبی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
horse guards
U
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
gross weight
U
وزن کل هواپیما یاخودرو با بار وزن خالص
cavalry man
U
سوار در سوار نظام
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
haw
U
محوطه
haws
U
محوطه
zones
U
محوطه
hawing
U
محوطه
zone
U
محوطه
precinct
U
محوطه
enclosure
U
محوطه
precincts
U
محوطه
enclosures
U
محوطه
space
U
محوطه
spaces
U
محوطه
hawed
U
محوطه
ground
U
محوطه
area
U
محوطه
areas
U
محوطه
compound
U
محوطه
compounded
U
: محوطه
compounds
U
: محوطه
compounds
U
محوطه
compounded
U
محوطه
garth
U
محوطه
compound
U
: محوطه
ward
U
محوطه
wards
U
محوطه
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
dock yard
U
محوطه لنگرگاه
area of visibility
U
محوطه دید
embarkation area
U
محوطه بارگیری
yard
U
محوطه یا میدان
yard
U
حیاط محوطه
courtyard
U
محوطه محصور
yards
U
محوطه یا میدان
run
U
ترتیب محوطه
runs
U
ترتیب محوطه
yards
U
حیاط محوطه
buffer distance
U
محوطه امنیت
clear way
U
محوطه صعود
runout
U
محوطه دویدن
lawn
U
محوطه چمن
run way
U
محوطه فرود
chill space
U
محوطه سردخانه
out port
U
بندرخارج از محوطه
dock yard
U
محوطه بارانداز
stockyard
U
محوطه دامداری
penalty areas
U
محوطه پنالتی
penalty area
U
محوطه پنالتی
enceinte
U
محوطه قلعه
Inc
U
مخفف محوطه
ambit
U
وسعت محوطه
area of probability
U
محوطه احتمالات
freeze space
U
محوطه سردخانه
apron
U
محوطه بارگیری
aprons
U
محوطه بارگیری
goal crease
U
محوطه دروازه
farmyard
U
محوطه مزرعه
farmyards
U
محوطه مزرعه
god's acre
U
محوطه کلیسا
cubby
U
محوطه مکعب
cincture
U
حلقه محوطه
trap
U
محوطه کوچک
lot
U
قرعه محوطه
closes
U
چهاردیواری محوطه
environment architecture
U
معماری محوطه
lawns
U
محوطه چمن
yard man
U
متصدی محوطه
closer
U
چهاردیواری محوطه
close
U
چهاردیواری محوطه
closest
U
چهاردیواری محوطه
back boundary line
U
محوطه پشت خط سرویس
quarterdeck
U
محوطه تشریفات ناو
wards
U
حیاط محوطه زندان
site
U
محل محوطه کار
sited
U
محل محوطه کار
sites
U
محل محوطه کار
run way
U
محوطه دویدن هواپیما
ward
U
حیاط محوطه زندان
backcourt
U
محوطه پشت یک سوم
catcher's box
U
محوطه مخصوص توپگیر
back judge
U
داور در محوطه دفاعی
area of uncertainity
U
محوطه عدم امنیت
quarterdecks
U
محوطه تشریفات ناو
side lines
U
محوطه بیرون از خط کناری
outdoor lighting fixtures
U
چراغهای روشنائی محوطه
landscape architecture
U
معماری محوطه سازی
fabrique
U
[ساختمانی در محوطه باغ]
magazine space
U
محوطه زاغه مهمات
loculus
U
محوطه یاحفره کوچک
cubbyhole
U
محوطه کوچک ومحصور
chill space
U
محوطه سرد انبار
plain
U
میدان یا محوطه جنگ
plainer
U
میدان یا محوطه جنگ
plainest
U
میدان یا محوطه جنگ
plains
U
میدان یا محوطه جنگ
parking
U
محوطه پارک کردن
holding ground
U
محوطه نگهدارنده لنگر
impark
U
در محوطه نگاه داشتن
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
nett
U
محوطه تمرین محصوربا تور
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
back room
U
محوطه بین خط پایانی ودیوار
nets
U
محوطه تمرین محصوربا تور
net
U
محوطه تمرین محصوربا تور
batter's box
U
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
base hit
U
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
tree farm
U
محوطه درخت کاری جنگل
arresting system runout
U
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
arresting sheave span
U
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
loculus
U
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
front court
U
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
tank farm
U
محوطه مخازن نفت وغیره
gulleys
U
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
outer fix
U
محوطه توقف خارجی هواپیما
gullies
U
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully
U
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
outland
U
زمینهای خارج از محوطه ملک
ping pong court
U
محوطه بازی پینگ پنگ
departure end
U
انتهای محوطه دویدن هواپیما
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
marshalling yard
U
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
Green architecture
U
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
covered position
U
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
region
U
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
regions
U
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
open ice
U
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
land scaping
U
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
yardmaster
U
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
holding station
U
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
thresholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com