English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redezvous U محل تلاقی یکانها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
redesignate U اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
conflux U تلاقی
anastomois U تلاقی
weaving U تلاقی
collisions U تلاقی
confluences U تلاقی
confluence U تلاقی
collision U تلاقی
tangency U تلاقی
anastomosis U تلاقی
crossing points U نقطه تلاقی
crossing point U نقطه تلاقی
meetings U تلاقی همایش
meeting U تلاقی همایش
commissure U محل تلاقی
point of intersection U نقطه تلاقی
intersection point U نقطه تلاقی
vanishing point U نقطه تلاقی
interactional points U نقاط تلاقی
incidence matrix U ماتریس تلاقی
gantlet U تلاقی کردن
countering U باجه تلاقی کردن
quits U بی حساب تلاقی شده
outfall U محل تلاقی دوابریز
mould line U خط حاصل از تلاقی دو سطح
groin U محل تلاقی دوطاق
groins U محل تلاقی دوطاق
crossing U نقطه تلاقی دوراهی
counter U باجه تلاقی کردن
countered U باجه تلاقی کردن
meeting U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
csma/cd U دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
meetings U تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
pitch curves U تلاقی سطوح طرفین دندانه
confluence اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
confluences U اتصال یا تلاقی دو نهر همریختنگاه
concourse U محل تلاقی چندخیابان یا جاده
gantlet U : محل تلاقی دو خط راه اهن
weaving distance U طول تلاقی مسافت همبری
concourses U محل تلاقی چندخیابان یا جاده
crease U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
troops U یکانها
buttock lines U نیمرخ تلاقی صفحات قائم باسطح اجسام صلب
telematics U نقطه تلاقی راه دور وپردازش خودکار اطلاعات
dispatch U اعزام یکانها
dispatched U اعزام یکانها
system of units U دستگاه یکانها
dispatches U اعزام یکانها
force structure U سازمان یکانها
replacements U تعویض یکانها
logistic route U امورلجستیکی یکانها
line of retreat U خط بازگشت یکانها
weapon troops U یکانها ادوات
replacement U تعویض یکانها
rotation U تعویض یکانها
servicae life U عمرخدمتی یکانها
keeping U ذخایر یکانها
reinforces U تقویت یکانها
reinforce U تقویت یکانها
despatched U اعزام یکانها
despatches U اعزام یکانها
despatching U اعزام یکانها
movements U حرکات یکانها
incidents U تصادم یکانها
incident U تصادم یکانها
carrier sense U detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
passing place U محل پیش بینی شده برای تلاقی در راههای شوسهای
logistical U مربوط به اماد یکانها
troop program U برنامه تشکیل یکانها
administration U اداره امور یکانها
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
relief in place U تعویض یکانها در محل
disbanding U منحل کردن یکانها
administrations U اداره امور یکانها
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
disband U منحل کردن یکانها
disband U انحلال رسمی یکانها
force development U برنامه تشکیل یکانها
disbands U انحلال رسمی یکانها
disbands U منحل کردن یکانها
disbanding U انحلال رسمی یکانها
separation U مستقل شدن یکانها
collective call sign U معرف مشترک یکانها
employment U به کار بردن یکانها
logistics U عمل تدارک یکانها
separations U مستقل شدن یکانها
junction well U چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
chopped U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
interservice U بین یکانها در حین خدمت
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
attachment U منتصب کردن یکانها انتصاب
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
detach U زیرامر قرار دادن یکانها
fast shuttle U تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
chop U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
detaching U زیرامر قرار دادن یکانها
detaches U زیرامر قرار دادن یکانها
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
tent striking U فرمان اماده حرکت شدن یکانها
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
parting shot U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gap filler U یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
mach stem U جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
redezvous U تلاقی کردن ملاقات کردن
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com