Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
means of transport
U
وسائط نقلیه
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
trafficked
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffick
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffics
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
trafficking
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
hijacked
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
stoplight
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
hijacks
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
stoplights
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
hijack
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
trailerite
U
ساکن اتاقهای متحرک بوسیله وسائط نقلیه
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
trailer camp
U
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
dilly
U
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
trailer park
U
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court
U
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
check point
U
نقطه مقابله
checkpoint restart
U
اغازگر مجدد نقطه مقابله
check point
U
نقطه بازرسی
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
piggyback trafic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggy back traffic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
tracked vehicle
U
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment
U
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment
U
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
checked
U
مقابله کردن مقابله
check
U
مقابله کردن مقابله
checks
U
مقابله کردن مقابله
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
inspector general
U
بازرسی بازرسی کل ارتش
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection
U
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
checks
U
مقابله
checking
U
مقابله
checked
U
مقابله
check
U
مقابله
confrontation
U
مقابله
collations
U
مقابله
contrast
U
مقابله
collation
U
مقابله
controlment
U
مقابله
counterview
U
مقابله
opposition
U
مقابله
transfer check
U
مقابله
bucking
U
مقابله
confrontations
U
مقابله
contrasted
U
مقابله
contrasting
U
مقابله
echo check
U
مقابله
contrasts
U
مقابله
bucking coil
U
پیچک مقابله
spell checker
U
مقابله گر املائی
repelled
U
مقابله کردن
collated
U
مقابله کردن
system check
U
مقابله سیستم
sight check
U
مقابله نظری
repel
U
مقابله کردن
opposability
U
مقابله پذیری
sum check
U
مقابله جمعی
modulo n check
U
مقابله به پیمانه
collating
U
مقابله کردن
beard
U
مقابله کردن
beards
U
مقابله کردن
repels
U
مقابله کردن
casting out nines
U
مقابله نه نهی
collates
U
مقابله کردن
repelling
U
مقابله کردن
built in check
U
مقابله توکار
collate
U
مقابله کردن
sequence checking
U
مقابله ترتیبی
overflow check
U
مقابله سرریز
parity check
U
مقابله توازن
counter
U
مقابله کردن
retaliation
U
مقابله به مثل
twin check
U
مقابله توام
visual check
U
مقابله بصری
visual check
U
مقابله دیداری
spot check
U
مقابله موضعی
spot checks
U
مقابله موضعی
validity check
U
مقابله اعتبار
countered
U
مقابله کردن
countering
U
مقابله کردن
acounter
U
مقابله کردن
sequence check
U
مقابله ترتیب
selection check
U
مقابله گزینش
parity check
U
مقابله ایستایی
parity checking
U
مقابله توازن
automatic check
U
مقابله خودکار
sight check
U
مقابله چشمی
cross-examination
U
پرسش و مقابله
cross-examinations
U
پرسش و مقابله
arithmetic check
U
مقابله حسابی
reciprocity
U
مقابله به مثل
check indicator
U
نماینده مقابله
check list
U
سیاهه مقابله
marginal check
U
مقابله مرزی
crossecheck
U
مقابله مجدد
checks and balance
U
کنترل و مقابله
loop checking
U
مقابله حلقه
checklist
U
سیاهه مقابله
limit check
U
مقابله حدود
cyclic check
U
مقابله چرخهای
data check
U
مقابله داده ها
diagnostic check
U
مقابله تشخیصی
check boxes
U
جعبههای مقابله
algebra
U
جبر و مقابله
dynamic check
U
مقابله پویا
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
counter military
U
مقابله باعملیات نظامی
collate
U
مقابله وتطبیق کردن
hardware check
U
مقابله سخت افزاری
parity check
U
مقابله کردن توازن
syntax checker
U
مقابله نحوه گری
longitudinal redundancy check
U
مقابله افزونگی طولی
checking program
U
برنامه مقابله کننده
reciprocates
U
مقابله به مثل نمودن
reciprocated
U
مقابله به مثل نمودن
vertical parity check
U
مقابله توان عمدی
tick off
U
نشان رسیدگی و مقابله
reciprocate
U
مقابله به مثل نمودن
odd even check
U
مقابله فرد و زوج
checks
U
مقابله کردن بررسی
checked
U
مقابله کردن بررسی
collating
U
مقابله وتطبیق کردن
duplication check
U
مقابله از راه تکرار
check indicator
U
مشخص کننده مقابله
check
U
مقابله کردن بررسی
dump check
U
مقابله حین روبرداری
machine check interrupt
U
وقفه مقابله ماشین
collates
U
مقابله وتطبیق کردن
collated
U
مقابله وتطبیق کردن
conveyance
U
وسیله نقلیه
conveying appliance
U
وسیله نقلیه
transports
U
وسیله نقلیه
steed
U
وسیله نقلیه
transport
U
وسیله نقلیه
transporting
U
وسیله نقلیه
transported
U
وسیله نقلیه
conveyances
U
وسیله نقلیه
transport car
U
وسیله نقلیه
steeds
U
وسیله نقلیه
vehicles
U
وسیله نقلیه
vehicle
U
وسیله نقلیه
programmable check
U
مقابله برنامه ریزی شده
programmed check
U
مقابله برنامه ریزی شده
disaster control
U
روش مقابله با سوانح و بلایا
i raked all algebra
U
جبر و مقابله را زیر و روکردم
Touché!
U
خوب مقابله کردی!
[در بحثی]
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
articulated vehicle
U
وسیله نقلیه مفصلی
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
utility car
U
وسیله نقلیه عمومی
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
conveyance
U
وسیله نقلیه ابلاغ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com