Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ossuary
U
محل امانت گذاری استخوان مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
checkroom
U
اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
trust
U
امانت
trusteedhip
U
امانت
honesty
U
امانت
trusteeship
U
امانت
safekeeping
U
امانت
given in trust
U
به امانت
trusted
U
امانت
parcels
U
امانت
trustworthiness
U
امانت
parcel
U
امانت
trusts
U
امانت
integrity
U
امانت
custody
U
امانت
deposits
U
امانت
fideism
U
امانت
agentship
U
امانت
deposit
U
امانت
consignment
U
امانت فروش
consigning
U
امانت گذاردن
consigns
U
امانت گذاردن
trusteedhip
U
امانت داری
trusteeship
U
امانت داری
bailee
U
امانت دار
abuse of confidence
U
خیانت در امانت
bailee
U
امانت گیر
consignee
U
گیرنده امانت
under trustee
U
تحت امانت
consigned
U
امانت گذاردن
trustees
U
امانت دار
breach of trust
U
خیانت در امانت
barratry
U
خیانت در امانت
bailor
U
امانت گذار
bailment
U
امانت گیری
bailer
U
امانت گذار
to keep in d.
U
امانت گذاشتن
consign
U
امانت گذاردن
trustee
U
امانت دار
consignment
U
امانت فرستادن
consignments
U
امانت فروش
depositing
U
به امانت گذاشتن
depository
U
امانت دار
receivership
U
مقام امانت
receivership
U
امانت دادگاه
trust
U
امانت ودیعه
trust
U
امانت گذاشتن
trusted
U
امانت ودیعه
depositor
U
امانت گذار
depositary
U
امانت دار
award
U
امانت گذاردن
awarded
U
امانت گذاردن
awards
U
امانت گذاردن
bestows
U
امانت گذاردن
bestowing
U
امانت گذاردن
bestowed
U
امانت گذاردن
bestow
U
امانت گذاردن
trusted
U
امانت گذاشتن
trusts
U
امانت ودیعه
trusts
U
امانت گذاشتن
awarding
U
امانت گذاردن
malversation
U
خیانت در امانت
parcels
U
امانت پستی
parcel
U
امانت پستی
dishonest
U
فاقد امانت
dishonesty
U
عدم امانت
consignments
U
امانت فرستادن
checkouts
U
به امانت گرفتن
have custody of
U
امانت نگهداشتن
checkout
U
به امانت گرفتن
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
parcel
U
بسته یا امانت پستی
bailment
U
امانت داری سمساری
consignment
U
کالای امانت فروش
deed of trust
U
سند تودیع امانت
parcels
U
بسته یا امانت پستی
keep
U
حفافت امانت داری
keeps
U
حفافت امانت داری
consignments
U
کالای امانت فروش
commission
U
حق العمل کاری امانت فروشی
commissions
U
حق العمل کاری امانت فروشی
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
commissioning
U
حق العمل کاری امانت فروشی
truster
U
باور کننده امانت گذار
deposit with someone
U
نزد کسی امانت گذاردن
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ...
آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
morgues
U
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgue
U
جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
exanimate
U
مرده
hearses
U
مرده کش
at rest
U
مرده
hearse
U
مرده کش
low spirited
U
دل مرده
in the dust
U
مرده
his heart sank
U
دل مرده شد
low-spirited
U
دل مرده
extinct
U
مرده
one man
U
یک مرده
deceased
U
مرده
vapid
U
مرده
six feet under
<idiom>
U
مرده
dead
U
مرده
defunct
U
مرده
lifeless
U
مرده
one-man
U
یک مرده
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
dead soils
U
خاکهای مرده
necrophagous
U
مرده خور
necromania
U
مرده پرستی
dead space
U
فضای مرده
parted
U
درگذشته مرده
necrolatry
U
مرده پرستی
necrophagous
U
مرده خوار
necrophilia
U
مرده گرایی
swell
U
موج مرده
down with him
U
مرده باد
necrophobia
U
مرده هراسی
dull finish
U
کالیبر مرده
necropsy
U
مرده نگری
dull finish
U
رخده مرده
non productive time
U
زمان مرده
exanimate
U
دل مرده وبیروح
autopsy
U
تشریح مرده
dead load
U
بار مرده
dead as a d.
U
بکلی مرده
inhumationist
U
مرده خاک کن
death mask
U
قیافه مرده
defunct
U
مرده درگذشته
dead ball
U
توپ مرده
idle wire
U
سیم مرده
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
living corpse
U
مرده متحرک
dead band
U
نوار مرده
murrain
U
گوشت مرده
dead rise
U
فاصله مرده
ground swell
U
موج مرده
deadball
U
توپ مرده
idle turn
U
کلاف مرده
stillbirth
U
مرده زاد
playing dead
U
مرده نمایی
widower
U
مرد زن مرده
widowers
U
مرد زن مرده
resurrection man
U
مرده دزد
death feigning
U
مرده نمایی
death day
U
سال مرده
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
pah
U
مرده شور
saprophage
U
مرده خوار
reliquiae
U
مرده ریگ
deadness
U
حالت مرده
out of play
U
توپ مرده
time lags
U
زمان مرده
dead storage
U
حجم مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
dead time
U
زمان مرده
time lag
U
زمان مرده
still born
U
مرده بدنیاامده
death watch
U
پاسبان مرده
resurrectionist
U
مرده دزد
autopsies
U
تشریح مرده
morgue
U
مرده خانه
morgues
U
مرده خانه
death masks
U
قیافه مرده
cremations
U
مرده سوزانی
cremation
U
مرده سوزانی
dead storage
U
گنجایش مرده
blate
U
روح مرده
death's head
U
جمجمه مرده
stillbirths
U
مرده زاد
swells
U
موج مرده
swelled
U
موج مرده
dead volume
U
حجم مرده
he seems to have died
U
ازقرارمعلوم مرده است
mortuaries
U
مرده شوی خانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com