Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
junction
U
محل الحاق چهارراه
junctions
U
محل الحاق چهارراه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concatenate
U
الحاق الحاق کردن
intersection
U
چهارراه
road junction
U
چهارراه
intersections
U
چهارراه
cross way=cross road
U
چهارراه
cross road
U
چهارراه
junctions
U
چهارراه
street crossing
U
چهارراه
junction
U
چهارراه
staggered junction
U
چهارراه سر نیزهای چهارراه نیزهای
roundabouts
U
چهارراه فلکهای
roundabout
U
چهارراه فلکهای
net lock
U
قفل چهارراه
trumpet junction
U
چهارراه شیپوری
trumpet interchange
U
چهارراه شیپوری
scissor junction
U
چهارراه کج همبر اریب
Go to the first crossroad.
به اولین چهارراه بروید.
Go to the second crossroad.
به دومین چهارراه بروید.
plotted
U
نشانه میان چهارراه
plotted
U
سنگ وسط چهارراه
plots
U
نشانه میان چهارراه
plots
U
سنگ وسط چهارراه
plot
U
نشانه میان چهارراه
plot
U
سنگ وسط چهارراه
half cloverload junction
U
چهارراه نیمه شبدری
multilevel junction
U
چهارراه چند طبقه
net lock
U
سیم بند چهارراه
cross road
U
محل تقاطع دو جاده چهارراه
junction
U
پیوندگاه
[جای انشعاب چهارراه ]
flyover junction
U
تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
cross roads
U
تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
interpolations
U
الحاق
concatenation
U
الحاق
addendum
U
الحاق
insets
U
الحاق
addenda
U
الحاق
joinder
U
الحاق
adjunction
U
الحاق
insertion
U
الحاق
inset
U
الحاق
interpolation
U
الحاق
incorporation
U
الحاق
juxtaposition
U
الحاق
merging
U
الحاق
unions
U
الحاق
union
U
الحاق
annexation
U
الحاق
additament
U
الحاق
subjunction
U
الحاق
adhesion
U
الحاق
juncture
U
الحاق
joining
U
الحاق
attributed
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
annexed
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
affixed
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
incorporative
U
وابسته به الحاق
junction point
U
نقطه الحاق
attached
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
enclosed
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
allotted
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
allocated
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
assigned
<adj.>
<past-p.>
U
الحاق شده
surcharge and falsify
U
الحاق و حذف
irredentism
U
الحاق گرایی
insert
U
الحاق کردن
append
U
الحاق کردن
appended
U
الحاق کردن
appending
U
الحاق کردن
appends
U
الحاق کردن
augments
U
الحاق کردن
augmenting
U
الحاق کردن
link up
U
عمل الحاق
augmented
U
الحاق کردن
augment
U
الحاق کردن
link-up
U
عمل الحاق
link-ups
U
عمل الحاق
accessing
U
الحاق اضافه
accessed
U
الحاق اضافه
access
U
الحاق اضافه
catenate
U
الحاق کردن
link
U
الحاق ملحق
link
U
نقطه الحاق
junctions
U
نقطه الحاق
catena
U
الحاق کردن
junction
U
نقطه الحاق
annexation of territory
U
الحاق سرزمین
accesses
U
الحاق اضافه
inserts
U
الحاق کردن
inserting
U
الحاق کردن
accession
U
الحاق حقوق
adhesion
U
الحاق دولتی به یک پیمان
supplement
U
الحاق زاویه مکمل
supplemented
U
الحاق زاویه مکمل
object assembly test
U
ازمون الحاق قطعات
rendezvous area
U
نقطه الحاق یکانها
cross over point
U
نقطه الحاق مسیرها
assembly
U
نقطه الحاق هوایی
synoecy
U
اتحاد واتفاق الحاق
synoeky
U
اتحاد واتفاق الحاق
supplements
U
الحاق زاویه مکمل
supplementing
U
الحاق زاویه مکمل
epenthesis
U
الحاق حرفی درمیان کلمه
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
accession
U
شیی ء اضافه یا الحاق شده
boat rendezvous area
U
منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
force rendezvous
U
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
concatenate
U
مسلسل کردن الحاق کردن
enclosed
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
attributed
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
attached
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
annexed
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
affixed
<adj.>
<past-p.>
U
اضافه شده
[الحاق شده]
surrendered
U
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrender
U
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders
U
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com