English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surreptitiously U محرمانه جانشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
take over U مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
private code U کد محرمانه
confidential U محرمانه
privately U محرمانه
tete a tete U محرمانه
subrosa U محرمانه
classified U محرمانه
cheek by jowl U محرمانه
jackes U محرمانه
privily U محرمانه
confidental U محرمانه
necessary house U محرمانه
in private U محرمانه
in secret U محرمانه
confidentially U محرمانه
secrets U محرمانه
private U محرمانه
secret U محرمانه
privates U محرمانه
restricted U محرمانه
hush-hush U محرمانه
backside U محرمانه
backsides U محرمانه
esoteric U محرمانه
arcane U محرمانه
hush hush U محرمانه
confides U محرمانه گفتن
confided U محرمانه گفتن
privy U خصوصی محرمانه
closed U محرمانه بسته
confide U محرمانه گفتن
confidential U خیلی محرمانه
conclaves U انجمن محرمانه
surreptitious U پنهان محرمانه
in confidence U بطور محرمانه
secrecy U محرمانه بودن
off the record U محرمانه و خصوصی
off-the-record U محرمانه و خصوصی
backstage U محرمانه خصوصی
privates U محرمانه سرجوخه
private U محرمانه سرجوخه
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
privity U موضوع محرمانه
privileged communication U مدارک محرمانه
private code U رمز محرمانه
private talk U گفتگوی محرمانه
conclave U انجمن محرمانه
tip U محرمانه رساندن نوک
confidential U دارای ماموریت محرمانه
tipping U محرمانه رساندن نوک
data privacy U محرمانه بودن داده ها
secret services U دستگاه محرمانه دولت
secret service U دستگاه محرمانه دولت
hugger mugger U تنهایی مطلب محرمانه
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
underground U تشکیلات محرمانه وزیرزمینی
tipsters U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipster U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
get wise to something/somebody <idiom> U درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
administrative crypto account U نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
snoopy U بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
underplot U دسیسه محرمانه دوز و کلک
to give one the straight tip U محرمانه چیزیرا بکسی خبردادن
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
collogue U توط ئه چیدن محرمانه گفتگو کردن
under the rose U نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
top secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top-secret U مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
putsches U توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
putsch U توط ئه محرمانه برای برانداختن حکومت
declassify U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifies U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassified U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
declassifying U تنزل رتبه دادن به غیر محرمانه کردن
Between you , me and the gatepost. Between ourselves . U میان خودمان باشد( محرمانه باقی بماند )
successor U جانشین
succedaneum U جانشین
succeeder U جانشین
superseder U جانشین
succedent U جانشین
surrogate U جانشین
replacement U جانشین
substituting U جانشین
surrogates U جانشین
subsitute U جانشین
imam or imaum U جانشین
substituted U جانشین
substitute U جانشین
locumtenens U جانشین
absence indicator U جانشین
replacements U جانشین
locum U جانشین
locums U جانشین
deputy U جانشین
heir U جانشین
standbys U جانشین
standby U جانشین
relief U جانشین
vicar U جانشین
deputies U جانشین
vicars U جانشین
pinch U اندک جانشین
he succeeded his father U جانشین پدرش شد
mother substitute U جانشین مادر
mother surrogate U جانشین مادر
kludge U جانشین کردن
substitute U جانشین کردن
swaps U جانشین کردن
incomer U جانشین مهاجر
swapped U جانشین کردن
swap U جانشین کردن
swopped U جانشین کردن
to take over U جانشین شدن
vacant succession U بدون جانشین
vicar of christ U جانشین یا خلیفه
wlldcard U علامت جانشین
surrogate U جانشین شدن
succedaneous U متعاقب جانشین
substitute goods U کالاهای جانشین
substitute goals U هدفهای جانشین
standby application U کاربرد جانشین
surrogates U جانشین شدن
repeater U پرچم جانشین
swops U جانشین کردن
swopping U جانشین کردن
substitution U جانشین سازی
fill in U جانشین شونده
b. eliminator U جانشین باتری ب
alternate forms U شکلهای جانشین
displacement U جانشین سازی
displace U جانشین شدن
pinches U اندک جانشین
alias U نام جانشین
displace U جابجاکردن جانشین
displaced U جانشین شدن
substituted U جانشین کردن
displaces U جابجاکردن جانشین
aliases U نام جانشین
displacing U جابجاکردن جانشین
displacing U جانشین شدن
heir U جانشین شدن
substituting U جانشین کردن
displaces U جانشین شدن
displaced U جابجاکردن جانشین
complete substitution U جانشین کامل
backup U جانشین بازیگر
replacement U جانشین سازی
replacements U جانشین سازی
expromissor U جانشین بدهکار
father surrogate U جانشین پدر
fill in U جانشین کردن
standards U کالای جانشین رزمی
deputies U قائم مقام جانشین
to take the place of something U جانشین چیزی شدن
substitution test U ازمون جانشین سازی
vice chief of staff U جانشین رئیس ستاد
substituting U تعویض جانشین کردن
stand in for someone <idiom> U جانشین کسی بودن
vicegerent U جانشین قائم مقام
subrogation U نیابت جانشین سازی
locumtenens U کفیل جانشین موقت
alternate command authority U افسر جانشین فرمانده
deputy U قائم مقام جانشین
alternate command authority U مقام جانشین فرماندهی
stand in U جانشین هنرپیشه شدن
ingraft U در ذهن جانشین کردن
substituted U تعویض جانشین کردن
stand-in U جانشین هنرپیشه شدن
stand-ins U جانشین هنرپیشه شدن
substitute U تعویض جانشین کردن
standard U کالای جانشین رزمی
protection U عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
make do with something <idiom> U جانشین چیزی به جای چیزدیگر
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
succession of the presidency U سیستم تعیین جانشین درریاست
acceptable product U فراورده جانشین قابل قبول
succee U جانشین شدن میراث بردن
symbol substitution test U ازمون جانشین سازی نمادها
vicarious U به نیابت قبول کردن جانشین
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
expansion U فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
I was tipped off . U به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
fuzzy theory U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy logic U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
potential substitution U حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
Overdrive U قطعه پردازنده که به عنوان جانشین قدرتمند برای پردازنده Intelاست
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
take over from U کار را از کسی تحویل گرفتن جانشین کسی شدن
tokens U کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token U کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
superseding U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com