English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assize court U محاکم سیار جنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
criminal investigation U شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
lower courts U محاکم تالی
competency of courts U صلاحیت محاکم
temporal tribunal U محاکم عرفیه
judicial court U محاکم عدلیه
lower courts U محاکم ابتدایی
lord chancellor U رئیس کل قضات محاکم
decreeing U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decree U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decrees U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreed U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
judge made law U نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
criminals U جنایی
criminal U جنایی
criminous U جنایی
criminal court U دادگاه جنایی
criminal conviction U محکومیت جنایی
assize U محکمهء جنایی
state's evidence U گواه جنایی
criminals U جنایی کیفری
assize court U دادگاه جنایی
criminal low U حقوق جنایی
criminal U جنایی کیفری
criminal U جانی جنایتکار جنایی
state's evidence U گواه دادگاه جنایی
criminal court division U بخش دادگاه جنایی
criminals U جانی جنایتکار جنایی
assize town U شهر مقر دادگاه جنایی
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
trial lawyer U وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
rover U سیار
mobile U سیار
in eyre U سیار
itinerant U سیار
ambulant U سیار
strolling U سیار
circulating U سیار
wanderer U سیار
mobiles U سیار
visitant U سیار
ambulatory U سیار
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
petty session U دادگاه سیار
dumb waiters U رستوران سیار
travelling wave U موج سیار
sales man U فروشنده سیار
scouter U پیشاهنگ سیار
sojourner U ادم سیار
dumb waiter U رستوران سیار
roving gun U توپ سیار
wanigan U خانه سیار
traveling man U فروشنده سیار
wander wave U امواج سیار
visitig nurse U پرستار سیار
wander wave U موج سیار
transient wave U امواج سیار
transient wave U موج سیار
walking delegate U نماینده سیار
traveling salesman U فروشنده سیار
on the wing U سیار متحرک
knight errantry U سلحشوری سیار
runners U فروشنده سیار
itinerant justices U قضات سیار
minstrel U نوازنده سیار
minstrels U نوازنده سیار
eyre U دادگاه سیار
rambling U سیار نامربوط
chapman U واسطه سیار
bookmobile U کتابخانه سیار
bagman U تاجر سیار
an itinerant preacher U واعظ سیار
portable lamp U چراغ سیار
itineratly U بطور سیار
runner U فروشنده سیار
ambulances U بیمارستان سیار
mobile repair shop U تعمیرگاه سیار
minstrelsy U نوازندگی سیار
knight errant U شوالیه سیار
ambulance U بیمارستان سیار
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
troubadour U نغمه سرای سیار
troubadours U نغمه سرای سیار
migrant U سیار جانور مهاجر
migrants U سیار جانور مهاجر
mobile training team U تیم اموزشی سیار
knight errant U دلاورحادثه جوی سیار
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
rapparee U سرباز اجیر و سیار ایرلندی
organ grinder U نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinder U نوازنده سیار ارگ دستی
organ-grinders U نوازنده سیار ارگ دستی
sweep jamming U امواج سیار پارازیت رادیویی
bandwagon U عرابهء دستهء موزیک سیار
quarter session U محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
itinerate U سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
thins U بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinnest U بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thinners U بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
jump fishing U ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
thinned U بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
thin U بسمت سیار ودور از میله شماره 1 بولینگ
wanigan U خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
fielo hospital U بیمارستان صحرائی یاموقتی بیمارستان سیار
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
planets U ستاره سیار ستاره بخت
planet U ستاره سیار ستاره بخت
gandey dancer U کارگر فصلی کارگر سیار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com