English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uncomputable U محاسبه ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
computations U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
predictions U محاسبه
computing U محاسبه
analysis U محاسبه
computation U محاسبه
calculation U محاسبه
prediction U محاسبه
miscalculations U محاسبه اشتباه
computable U محاسبه پذیر
miscalculation U محاسبه اشتباه
predicted U محاسبه شده
computability U قابلیت محاسبه
compute U محاسبه کردن
computation U نتیجه محاسبه
computes U محاسبه کردن
computed U محاسبه کردن
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
computations U نتیجه محاسبه
account U محاسبه نمودن
cam calculation U محاسبه کرو
computational U مربوط به یک محاسبه
design load U بارمبنای محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
dyscalculia U محاسبه پریشی
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
unit of account U واحد محاسبه
recalculation U تجدید محاسبه
approximation U محاسبه ملایم
computational U اشتباه در محاسبه
approximations U محاسبه ملایم
accounting price U قیمت محاسبه
arithmetic unit U واحد محاسبه
calculated field U فیلد محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
calculation sheet U برگ محاسبه
calk U محاسبه کردن
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
computation U نتیجه شمارش محاسبه
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
predicted U از قبل محاسبه شده
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
incomputable U غیر قابل محاسبه
computable function U تابع محاسبه پذیر
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
computed price U قیمت محاسبه شده
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
computations U نتیجه شمارش محاسبه
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
ration factor U ضریب محاسبه جیره
recalculation method U روش محاسبه عدد
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
tally U محاسبه چوب خط زدن
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
tallied U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
tallying U محاسبه چوب خط زدن
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
box U مربع روی ورقه محاسبه
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
computable U آنچه قابل محاسبه است
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
inappeasable U ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
inconvertible U مبادله ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
integral U جدایی ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
insufferable U تحمل ناپذیر
uncontrollable U کنترل ناپذیر
uncontrollably U کنترل ناپذیر
imperturbable U تزلزل ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incommutably U تبدیل ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
intolerable U تحمل ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
insupportable U تحمل ناپذیر
unbeatable U باخت ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
inestimable U تخمین ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
irrefutable U تکذیب ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com