English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic magazine U مجله الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
review U مجله
reviewal U مجله
magazines U مجله
reviews U مجله
gazette U مجله
magazine U مجله
reviewing U مجله
reviewed U مجله
gazetteer U مجله نویس
magazin U مجله نویس
magazinist U مجله نویس
periodical U مجله نشریه
trade magazine U مجله تخصصی تجارت
gazette U مجله رسمی روزنامه
masthead U بخش شناسنامه مجله
mastheads U بخش شناسنامه مجله
trade journal U روزنامه یا مجله بازرگانی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
This is a monthly magazine ( periodical ) . U این مجله ماهانه است
magazin U نویسنده مقاله برای مجله
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
subscription U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
house organ U مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
BIX U سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
electronic U الکترونیکی
computer U ماشین الکترونیکی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
pos U قط ه فروش الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
strobe U ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
computers U ماشین الکترونیکی
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
adapter U وسیله الکترونیکی
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electrical interception U رهگیری الکترونیکی
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
elctron tube U لامپ الکترونیکی
electronic deception U فریب الکترونیکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
graphics U وسیله الکترونیکی
electronic security U تامین الکترونیکی
snail mail U و نه پست الکترونیکی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
eft U انتقال الکترونیکی دارائی
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
eft U انتقال الکترونیکی سرمایه
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
electrosensitive paper U کاغذ حساس الکترونیکی
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronically programmable U برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
OR function U پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
videos U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
EXOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
trunk exchange U مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
microsoft U برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
exclusive U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
non equivalence function U پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
EXNOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
NEQ U پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
NAND function U مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
edp U پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
shoran U نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
electrically erasable read only memory U حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
shouted U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
charges U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
shouts U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shout U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouting U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
proms U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
charge U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
technologies U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
proms U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
calculator U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculators U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
amplifiers U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
technology U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
prom U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
musical instrument digital interface U واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
component U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
mails U پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
communication U مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
MAPI U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
hall effect U یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
components U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
gates U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
mail U پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
serial U قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
duplexes U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
serials U قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
bayonetting U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
analyzer U وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
music U در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com