Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
suspended sentence
U
مجازات تعلیقی
suspended sentences
U
مجازات تعلیقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspension polymerization
U
بسپارش تعلیقی
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
punitive damages
U
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
retribution
U
مجازات
punishment
U
مجازات
pains and penalties
U
مجازات
sanctions
U
مجازات
wite
U
مجازات
castigation
U
مجازات
rocket
[British E]
U
مجازات
sanctioning
U
مجازات
reprimand
U
مجازات
reprimanded
U
مجازات
reprimanding
U
مجازات
sanction
U
مجازات
reprimands
U
مجازات
sanctioned
U
مجازات
penalty
U
مجازات
penalties
U
مجازات
the lash
U
مجازات
divine legislation
U
تشدید مجازات
communication of punishment
U
ابلاغ مجازات
castigator
U
مجازات کننده
accessory punishment
U
مجازات تبعی
reprieval
U
تعلیق مجازات
sanctions
U
مجازات کردن
severe punishment
U
مجازات شاق
agravation of punishment
U
تشدید مجازات
sanctioning
U
مجازات کردن
sanction
U
مجازات کردن
commutation
U
تخفیف مجازات
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
punishability
U
مجازات کردنی
punishability
U
قابلیت مجازات
pecuniary pumishment
U
مجازات نقدی
pecuniary penalty
U
مجازات مالی
mitigation of punishment
U
تخفیف مجازات
punishment of a minor offence
U
مجازات تکدیری
forfeitable
U
قابل مجازات
fasces
U
قدرت مجازات
disciplinary punishment
U
مجازات انضباطی
deterrent punishment
U
مجازات ارعابی
deterrennt punishment
U
مجازات ترهیبی
degrading punishment
U
مجازات ترذیلی
degradatory punishment
U
مجازات ترذیلی
culpability
U
قابلیت مجازات
punitory
U
متضمن مجازات
reformative punishment
U
مجازات تادیبی
principal punishment
U
مجازات اصلی
sanctioned
U
مجازات کردن
probation
U
تعلیق مجازات
sentencing
U
حکم به مجازات
sentences
U
حکم به مجازات
sentence
U
حکم به مجازات
punishable
U
مستحق مجازات
pecuniary punishment
U
مجازات نقدی
punishment
U
کیفر مجازات
punishable
U
قابل مجازات
to get a rocket
[British E]
<idiom>
U
مجازات شدن
to get ticked off
[British E]
<idiom>
U
مجازات شدن
absolution
U
انصراف از مجازات
doom
U
حکم مجازات
culpable
U
قابل مجازات
supplementary punishment
U
مجازات تکمیلی
theories of punishment
U
فلسفه مجازات
criminous
U
مستحق مجازات
theories of punishment
U
اهداف مجازات
punishes
U
مجازات کردن
to death penalty
U
اعدام مجازات
punished
U
مجازات کردن
punish
U
مجازات کردن
capital punishment
U
مجازات اعدام
death penalty
U
مجازات اعدام
capital punishment
U
اعدام مجازات
chargeable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
finger-wagging
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
censure
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
reproof
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
penal
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
it is death to
U
مجازات 0000مرگ است
commutation
U
تبدیل مجازات به اخف
sanctions
U
تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioning
U
تصدیق مجازات اقتصادی
sanctioned
U
تصدیق مجازات اقتصادی
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
sanction
U
تصدیق مجازات اقتصادی
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
penal codes
U
قانون مجازات عمومی
penal code
U
قانون مجازات عمومی
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
on probation
U
به شرط تعلیق مجازات
punish
U
مجازات کردن کیفر دادن
punished
U
مجازات کردن کیفر دادن
reprieve
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieves
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
punishes
U
مجازات کردن کیفر دادن
reprieving
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات بودن
to give a suspended sentence
[British E]
U
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
lynch
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynched
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynches
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
capital
U
قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to suspend somebody's sentence on probation
U
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to place somebody on probation
U
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to be broken on the wheel
U
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
probation officer
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
The culpable action may be done wilfully or by negligence.
U
عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
probation officers
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
immunity
U
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
war crimes
U
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
persistent offender
U
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention
U
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
gallows
U
چوبه دار مجازات اعدام با دار
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
corporal punishment
U
کیفر بدنی مجازات بدنی
capital punishment
U
کیفر اعدام مجازات اعدام
impunity
U
معافیت از مجازات معافیت از زیان
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor
U
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com