English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
puttering U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
putters U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
puttered U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
putter U چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
hawse hole U سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
palette U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palettes U لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
manual U دستور رزمی دستی سیستم دستی
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
rough draw U سر دستی طرح کردن
forestalled U پیش دستی کردن بر
hand advance U میزان کردن دستی
bear hugs U دو دستی بغل کردن
get round U پیش دستی کردن بر
lubber U خام دستی کردن
bear hug U دو دستی بغل کردن
forestall U پیش دستی کردن بر
hand plane U رنده کردن دستی
forestalls U پیش دستی کردن بر
score a person U بر کسی پیش دستی کردن
circumvent U باحیله پیش دستی کردن
score off a person U بر کسی پیش دستی کردن
circumvented U باحیله پیش دستی کردن
circumventing U باحیله پیش دستی کردن
automatize U خودکار کردن یک وسیله دستی
circumvents U باحیله پیش دستی کردن
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
to go one better U برکسی پیش دستی کردن روی دست کسی رفتن
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
scuttle U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
spit U سوراخ کردن تف انداختن
burring U بامته سوراخ کردن
punch U مهر کردن سوراخ
burred U بامته سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن قایق
back drill U از پشت سوراخ کردن
transfixion U عمل سوراخ کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
burrs U بامته سوراخ کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
burr U بامته سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
broach U سوراخ کردن قایق
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
punched U مهر کردن سوراخ
broaches U سوراخ کردن قایق
broaching U سوراخ کردن قایق
hollow forge U سوراخ کردن گرم
pecking U بانوک سوراخ کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن شکست
pecked U بانوک سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
peck U بانوک سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
punched U سوراخ ایجاد کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
gride U سوراخ کردن فرورفتن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
punches U سوراخ ایجاد کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com