Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (565 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to tear down a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building
U
متلاشی کردن ساختمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fragmentate
U
متلاشی کردن
to wreck
U
متلاشی کردن
hackle
U
متلاشی کردن
disintegrate
U
متلاشی شدن یا کردن
disintegrating
U
متلاشی شدن یا کردن
disintegrates
U
متلاشی شدن یا کردن
decomposes
U
تجزیه کردن متلاشی شدن
decompose
U
تجزیه کردن متلاشی شدن
splintering
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintered
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splinters
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splinter
U
تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
to demolish a building
U
خراب کردن ساختمانی
to tear down a building
U
خراب کردن ساختمانی
to pull down a building
U
خراب کردن ساختمانی
to plan a building
U
نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
collapsed
U
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing
U
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse
U
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses
U
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
disjointed
U
متلاشی
crack up
U
متلاشی شدن
disjoin
U
منفصل متلاشی
crack-up
U
متلاشی شدن
disintegrating slag
U
سرباره متلاشی شده
wreck
U
خرد و متلاشی شدن
disintegrate
U
متلاشی شدن یاکردن
fragment
U
قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting
U
قطعات متلاشی خردکردن
fragments
U
قطعات متلاشی خردکردن
wrecks
U
خرد و متلاشی شدن
wrecking
U
خرد و متلاشی شدن
disintegrates
U
متلاشی شدن یاکردن
to fall in
U
متلاشی شدن
[ساختمان]
to collapse
U
متلاشی شدن
[ساختمان]
to cave in
U
متلاشی شدن
[ساختمان]
disintegrating
U
متلاشی شدن یاکردن
fissionable
U
قابل تجزیه متلاشی شونده
dispersion
U
متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
something collapses like a card of house
U
متلاشی شدن چیزی مانند ساختمان از ورقهای بازی
structural
U
ساختمانی
building line
U
بر ساختمانی
constructional
U
ساختمانی
structurally
U
ساختمانی
organic
U
ساختمانی
constructive
U
مفید ساختمانی
grillage
U
شبکه ساختمانی
contractors plant
U
ماشینهای ساختمانی
member
U
جزء ساختمانی
artificial stone
U
سنگ ساختمانی
building operations
U
عملیات ساختمانی
ashler
U
سنگ ساختمانی
ashlar
U
سنگ ساختمانی
monumentality
U
عظمت ساختمانی
members
U
جزء ساختمانی
structural crack
U
ترک ساختمانی
structural member
U
عضو ساختمانی
building site
U
کارگاه ساختمانی
structrual steelwork
U
فولاد ساختمانی
structrual stability
U
استحکام ساختمانی
structural steel
U
فولاد ساختمانی
structrual stability
U
ثبات ساختمانی
structural joints
U
درزهای ساختمانی
building sites
U
کارگاه ساختمانی
structural factor
U
ضریب ساختمانی
structural draftsman
U
نقشه کش ساختمانی
construction joint
U
درز ساختمانی
to found a building
U
ساختمانی بینادکردن
construction joints
U
درزهای ساختمانی
structural concrete
U
بتن ساختمانی
site office
U
دفتر ساختمانی
site building
U
زمین ساختمانی
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
structual engineering
U
مهندس ساختمانی
building limes
U
اهک ساختمانی
component
U
جزء ساختمانی
basic unit assembly group
U
گروه ساختمانی
sites
U
کارگاه ساختمانی
contractors yard
U
واحد ساختمانی
site
U
کارگاه ساختمانی
site
U
زمین ساختمانی
sited
U
کارگاه ساختمانی
basic construction unit
U
واحد ساختمانی
sites
U
زمین ساختمانی
structural timber
U
الوار ساختمانی
components
U
جزء ساختمانی
building material
U
مصالح ساختمانی
timber
U
چوب ساختمانی
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
building unit
U
واحد ساختمانی
building work
U
کار ساختمانی
sited
U
زمین ساختمانی
sheer plan
U
نقشه ساختمانی ناو
steel fabric
U
بافت فولاد ساختمانی
corbelling
U
پیش امدگی ساختمانی
corbeling
U
پیش امدگی ساختمانی
constitutive
U
تشکیل دهنده ساختمانی
masonery
U
مصالح ساختمانی سنگتراشی
masonry lining
U
پوشش با مصالح ساختمانی
material storage area
U
انبار مصالح ساختمانی
fabrique
U
[ساختمانی در محوطه باغ]
intelligent building
U
[ساختمانی با سرویس هوشمند]
modules
U
مدلهای نمونه ساختمانی
construction cost index
U
شاخص هزینه ساختمانی
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
refractory
U
ماده ساختمانی نسوز
sidewalk superintendent
U
نافر عملیات ساختمانی
structural transformation
U
تغییر شکل ساختمانی
material testing laboratory
U
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
building machinery
U
ماشین الات ساختمانی
structural steel sheet
U
ورق فولاد ساختمانی
structural analysis
U
محاسبات طرح ساختمانی
structural design
U
طرح و محاسبات ساختمانی
ashlar
U
سنگ ساختمانی تراشیده
light weight unit
U
واحد ساختمانی سبک
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
home wiring
U
سیم کشی ساختمانی
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
module
U
مدلهای نمونه ساختمانی
structual constituent
U
جزء تشکیل دهنده ساختمانی
bombproof
U
ساختمانی که پناه بمب باشد
structural steel
U
تیر فولاد یا اهن ساختمانی
building unit
U
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
pier mount
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
erection crane
U
جراثقال برای کارهای ساختمانی
To make a forcible entry into a building.
U
بزور وارد ساختمانی شدن
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
studding
U
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
pier
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
piers
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
factory
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factories
U
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
physiological
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
physiologic
U
وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
homomorphy
U
شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
embryonic membrane
U
ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
nut structure
U
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
jigsaw puzzle
U
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
ashlering
U
[مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
dolmen
U
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
to burgle
[British E]
/ burglarize
[American E]
a building.
U
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
to break into a building
U
با زور
[و غیر قانونی]
وارد ساختمانی شدن
masonary
U
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
interlacing arches
U
طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
dimension stone
U
سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
heterology
U
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
beef up
U
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
cellulose nitrate
U
ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
bulb angle
U
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
gurantee period
U
مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
polymers
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer
U
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
offices
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office
U
اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
bed drop or bod fall
U
اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
cross member
U
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
civil works
U
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
homoplasy
U
تشابه ساختمانی تشابه اکتسابی
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com