English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aggregation U خاکدانه شدن
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
nut structure U ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
disjointed U متلاشی
hackle U متلاشی کردن
fragmentate U متلاشی کردن
crack-up U متلاشی شدن
disjoin U منفصل متلاشی
crack up U متلاشی شدن
to wreck U متلاشی کردن
disintegrating U متلاشی شدن یاکردن
disintegrates U متلاشی شدن یا کردن
disintegrating U متلاشی شدن یا کردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
disintegrating slag U سرباره متلاشی شده
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
wrecks U خرد و متلاشی شدن
wreck U خرد و متلاشی شدن
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
disintegrates U متلاشی شدن یاکردن
disintegrate U متلاشی شدن یا کردن
disintegrate U متلاشی شدن یاکردن
to cave in U متلاشی شدن [ساختمان]
to collapse U متلاشی شدن [ساختمان]
to fall in U متلاشی شدن [ساختمان]
to demolish a building U متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building U متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building U متلاشی کردن ساختمانی
wrecking U خرد و متلاشی شدن
fissionable U قابل تجزیه متلاشی شونده
decompose U تجزیه کردن متلاشی شدن
decomposes U تجزیه کردن متلاشی شدن
splinters U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintered U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splinter U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
splintering U تراشه کردن متلاشی شدن وکردن
something collapses like a card of house U متلاشی شدن چیزی مانند ساختمان از ورقهای بازی
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
roily U پر از ذرات رسوبی
allergen U ذرات الرژی زا
sand blasting U ذرات سنگ
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
blood corpuscles U ذرات خون
particle physics U فیزیک ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
cosmic particles U ذرات کیهانی
denseness U تراکم ذرات
weight of solids U وزن ذرات
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
fundamental particles U ذرات بنیادی
metal foulings U ذرات فلز
intermolecular U در داخل ذرات
intermolecular U بین ذرات
molecular attracticm U جاده ذرات
planetesimal U ذرات سیارهای
pollinium U توده ذرات گرده گل
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
thershold temperature U استانه دمای ذرات
particulate U دارای ذرات ریز
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
effective size of grain U قطر موثر ذرات
emulsioning U ذرات چربی دراب
segregation U تفکیک ذرات بتن
emulsion U ذرات چربی دراب
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
emulsioned U ذرات چربی دراب
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
emulsions U ذرات چربی دراب
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
granulate U دارای ذرات ریز کردن
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
collapsed U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
avalanches U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
avalanche U هر یک از چند پروسهای که در ان برخورد یونها یاالکترونها سبب ایجاد یونها یاالکنرونهای جدید میشود که این ذرات خود سبب برخوردهای هر چه بیشترخواهند شد
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com