English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polarizer U متضاد کننده قطبش دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polarity changer U تغییر دهنده قطبش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
consummative U تکمیل کننده انجام دهنده
emitter U منتشر کننده پس دهنده امواج
truster U نسیه دهنده توکل کننده
improver U ترقی کننده بهبودی دهنده
incorporator U تشکیل دهنده ترکیب کننده
mover U پیشنهاد کننده تکان دهنده
sanatory U علاج کننده بهبودی دهنده
sanative U علاج کننده بهبودی دهنده
indicative U خبر دهنده اشاره کننده
prolonger U تاخیر دهنده طولانی کننده
adulterant U پست تر کننده استحاله دهنده
admissive U داخل کننده اجازه دهنده
intoxicating U کیف دهنده ازخودبیخود کننده
tractarian U چاپ کننده ویاانتشار دهنده
assignor U واگذار کننده انتقال دهنده
promoter U ترقی دهنده ترویج کننده
promoters U ترقی دهنده ترویج کننده
assigner U واگذار کننده انتقال دهنده
assentient U قبول کننده رضایت دهنده
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
multiplier U افزایش دهنده چند برابر کننده
developers U فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer U فاهر کننده عکس توسعه دهنده
intercurrent U مداخله کننده درمیان چیزهای دیگر رخ دهنده
deictic U بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
laborsaving U تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
polarity U قطبش
polarization U قطبش
polarities U قطبش
diverse U متضاد
antithetic U متضاد
contradictory U متضاد
antithetical U متضاد
opposed U متضاد
polar U متضاد
left hand polarization U قطبش چپ گرد
battery polarization U قطبش باتری
lattice polarization U قطبش شبکه
depolarization U قطبش زدایی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
concentration polarization U قطبش غلظتی
left handed polarization U قطبش چپ گرد
polarizability U قطبش پذیری
polarization of a medium U قطبش محیط
polarization of light U قطبش نور
polarimeter U قطبش سنج
polariscope U قطبش نما
polarimetry U قطبش سنجی
atomic polarization U قطبش اتمی
polarization potential U پتانسیل قطبش
pole changer U تغییردهنده قطبش
polarograph U قطبش سنج
horizontal polarization U قطبش افقی
polarization plane U صفحه قطبش
color antagonists U رنگهای متضاد
opposite meaning U معنی متضاد
antonyms U کلمهء متضاد
antonyms U ضد و نقیض متضاد
conflicting goals U اهداف متضاد
antonym U ضد و نقیض متضاد
antonym U کلمهء متضاد
drop out type U دخشههای متضاد
contrarily U بطور متضاد
colminator U تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
ionic polyrizability U قطبش پذیری یونی
molecular polarizability U قطبش پذیری مولکولی
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
polarizing U بصورت متضاد در اوردن
opposites test U ازمون کلمات متضاد
amphoteric U دارای خواص متضاد
polarised U بصورت متضاد در اوردن
polarizes U بصورت متضاد در اوردن
polarising U بصورت متضاد در اوردن
opp U متضاد Opposite - opposition
polarize U بصورت متضاد در اوردن
antonymous U وابسته بکلمه متضاد
polarises U بصورت متضاد در اوردن
deformation polarizability U قطبش پذیری تغییر شکل
polarising U قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarize U قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarizing U قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarizes U قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarises U قطبش دادن دوقطبی ساختن
polarised U قطبش دادن دوقطبی ساختن
eupepsia U کلمه متضاد سوء هاضمه
synonym antonym test U ازمون واژههای مترادف-متضاد
oxymoron U استعمال کلمات مرکب متضاد
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
dualism U وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
settling rounds U گلولههای نشست دهنده توپ گلولههای مستقر کننده توپ
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
yin yang U مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
depolarize U غیر متعادل کردن متضاد کردن
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth U عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
divert action U عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
donar U دهنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com