Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heater
U
متصدی گرم کردن
heaters
U
متصدی گرم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
taximan
U
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
to put in possession
U
مالکیت دادن متصدی کردن
Other Matches
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
U
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
warden
U
متصدی
vacant
U
بی متصدی
quartermaster
U
متصدی
quartermasters
U
متصدی
clerks
U
متصدی
operators
U
متصدی
in charge
U
متصدی
operator
U
متصدی
clerk
U
متصدی
incumbents
U
متصدی
incumbent
U
متصدی
operator
U
متصدی
user
U
متصدی
operators
U
متصدی ها
users
U
متصدی ها
runner
U
متصدی
runners
U
متصدی
responsible
U
متصدی
infirmarian
U
متصدی بیمارستان
unattended
U
بدون متصدی
acting
U
کفیل متصدی
winch driver
U
متصدی دوار
adman
U
متصدی اعلانات
officer
U
مامور متصدی
signal man
U
متصدی علائم
supplier
U
متصدی ملزومات
suppliers
U
متصدی ملزومات
litter bearer
U
متصدی برانکارد
operator
U
متصدی دستگاه
fitter
U
متصدی نصب
fitters
U
متصدی نصب
cataloguer
U
متصدی کاتالوگ
yard man
U
متصدی محوطه
cataloger
U
متصدی کاتالوگ
curator
U
نگهبان متصدی
chartulary
U
متصدی بایگانی
operators
U
متصدی ماشین
operators
U
متصدی دستگاه
salesperson
U
متصدی فروش
salespeople
U
متصدی فروش
operator
U
متصدی ماشین
salespersons
U
متصدی فروش
time keeper
U
متصدی اوقات
machine operator
U
متصدی ماشین
receptionist
U
متصدی پذیرش
receiver
U
متصدی دریافت
turf accountants
U
متصدی شرطبندی
operator command
U
فرمان متصدی
receivers
U
متصدی دریافت
groundskeeper
U
متصدی زمین
radar man
U
متصدی رادار
radar operator
U
متصدی رادار
radarman
U
متصدی رادار
radio operator
U
متصدی بی سیم
radioman
U
متصدی بی سیم
curators
U
نگهبان متصدی
rulings
U
رایج متصدی
ruling
U
رایج متصدی
operator console
U
پیشانه متصدی
officers
U
مامور متصدی
auctioneers
U
متصدی مزایده
auctioneer
U
متصدی حراج
auctioneers
U
متصدی حراج
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
signalman
U
متصدی علائم
ammunition handler
U
متصدی مهمات
harbour master
U
متصدی بندر
auctioneer
U
متصدی مزایده
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
prontonotary
U
متصدی امضاء احکام
data entry operator
U
متصدی داده دهی
turf accountant
متصدی شرط بندی
forwarder
U
متصدی حمل و نقل
time keeper
U
متصدی اوقات کار
titular charge daffaires
U
متصدی شغل سیاسی
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
keypunch operator
U
متصدی منگنه زنی
contracting officer
U
افسر متصدی پیمان
prothonotary
U
متصدی امضاء احکام
church warden
U
متصدی دارایی کلیسا
fish warden
U
متصدی امور شیلات
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
teletypist
U
متصدی دوره نگاره
plate layer
U
متصدی تعمیر خط اهن
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
hold captain
U
متصدی انبار کشتی
biddy
U
متصدی نظافت خانه
ammunition handler
U
متصدی جابجایی مهمات
orchardman
U
متصدی باغ میوه
carriers
U
متصدی حمل و نقل
stoker
U
متصدی سوخت کوره
mess treasurer
U
متصدی صندوق باشگاه
carrier
U
متصدی حمل و نقل
officers
U
متصدی ضابط عدلیه
oilking
U
متصدی سوخت و اب کشتی
my p
U
متصدی پیش ازمن
titular
U
متصدی دارای عنوانی
liquidator
U
متصدی امورتصفیه شرکت
pressman
U
متصدی ماشین چاپ
word processing operator
U
متصدی پردازش کلمه
liquidators
U
متصدی امورتصفیه شرکت
liftman
U
اسانسورچی متصدی اسانسور
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
watertender
U
متصدی مخازن اب ناو
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
orchardist
U
متصدی باغ میوه
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
officer
U
متصدی ضابط عدلیه
pressmen
U
متصدی ماشین چاپ
boiler maker
U
متصدی دیگ بخار
army postal clerk
U
متصدی پست ارتشی
machinists
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
forwarder's receipt
U
رسید متصدی حمل و نقل
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
machinist
U
ماشینیست متصدی دستگاه تراش
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
firemen
U
متصدی اتش خانه موتور
account executive
U
متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
fireman
U
متصدی اتش خانه موتور
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
signal boxes
U
توقف گاه متصدی علائم
time keeper
U
متصدی ثبت اوقات کار
signal box
U
توقف گاه متصدی علائم
engineman
U
درجه دار متصدی موتور
pointer
U
متصدی کنترل درجه توپ
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
harbour master
U
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
vigorish
U
سود متصدی شرط بندی
pantler
U
متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
blast furnaceman
U
مسئول یا متصدی کوره بلند
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
pointers
U
متصدی کنترل درجه توپ
throttleman
U
متصدی دستگیره سرعت ناو
billposter
U
متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
checkman
U
متصدی کنترل اب دیگ بخار
proetor
U
متصدی امور قضایی وکشوری
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
pollsters
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
aviarist
U
کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
pollster
U
متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
vertical control operator
U
متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
hotwalker
U
متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
brakeman
U
متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
pointers
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
king of arms
U
متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major-domos
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo
U
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
clerk of the scale
U
متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
pointer
U
متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
raid clerk
U
نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
property master
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
verger
U
متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
propety man
U
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
lord of misrule
U
متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
parish clerk
U
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
bartender
U
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
bartenders
U
کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
aerographer's mate
U
کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
central
U
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
mortician
U
مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
morticians
U
مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com