Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
virologist
U
متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
virology
U
ویروس شناسی
virus
U
ویروس
viricidal
U
ویروس کش
viruses
U
ویروس
viricide
U
داورهای ویروس کش
antivirus program
U
برنامه ضد ویروس
viral
U
وابسته به ویروس
street virus
U
ویروس معمولی
viruses
U
نرم افزاری که ویروس را از فایل حذف میکند
virus
U
نرم افزاری که ویروس را از فایل حذف میکند
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
vaccines
U
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccine
U
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
virus
U
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
viruses
U
نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
viruses
U
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus
U
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
viruses
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus
U
هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
anti-
U
برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
pathologist
U
پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
pathologists
U
پزشک ویژه گیر اسیب شناسی اسیب شناس
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
mythologer
U
متخصص علم الاساطیر افسانه شناس
cognoscente
U
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
lapidary
U
سنگ شناس گوهر شناس
lapidarian
U
سنگ شناس گوهر شناس
penny wise and pound foolish
U
دینار شناس و ریال شناس
physiognomic
U
وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
sinologist
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
technologist
U
فن شناس
paleographer
U
خط شناس
graphologist
U
خط شناس
mineralogist
U
معدن شناس
gemologist
U
گوهر شناس
cytology
U
یاخته شناس
fossilist
U
سنگواره شناس
cytology
U
سلول شناس
orologist
U
کوه شناس
geneticists
U
نسل شناس
geneticist
U
نسل شناس
vermeologist
U
کرم شناس
conchologist
U
صدف شناس
antiquary
U
عتیقه شناس
tactfully
U
موقع شناس
tactful
U
موقع شناس
selenographer
U
ماه شناس
climatologist
U
اقلیم شناس
vulcanologist
U
دانشمنداتشفشان شناس
weather wise
U
هوا شناس
characterologist
U
منش شناس
statistician
U
امار شناس
statisticians
U
امار شناس
astrologer
U
ستاره شناس
astrologers
U
ستاره شناس
antiquaries
U
عتیقه شناس
crystallographer
U
بلور شناس
spectroscopist
U
طیف شناس
osteologist
U
استخوان شناس
craniologist
U
کله شناس
craniologist
U
جمجمه شناس
acoustician
U
صدا شناس
cosmologist
U
کیهان شناس
cosmographer
U
کیهان شناس
actinolagy
U
پرتو شناس
entomologist
U
حشره شناس
epigraphist
U
کتیبه شناس
opcode decoder
U
رمزالعمل شناس
embryologist
U
رویان شناس
iconologist
U
شمایل شناس
operation decoder
U
عمل شناس
ichthyologist
U
ماهی شناس
teleologist
U
پایان شناس
ontologist
U
هستی شناس
oenologist
U
شراب شناس
oenologist
U
باده شناس
insectologist
U
حشره شناس
pteridologist
U
کرف شناس
odontologist
U
دندان شناس
pteridologist
U
سرخس شناس
ideologist
U
ارمان شناس
numismatist
U
مدال شناس
numismatist
U
سکه شناس
ethologist
U
کردار شناس
dendrologist
U
درخت شناس
myologist
U
ماهیچه شناس
astronomers
U
ستاره شناس
astronomer
U
ستاره شناس
zoologist
U
جانور شناس
demographer
U
جمعیت شناس
toxicologist
U
زهر شناس
topologist
U
مکان شناس
decoder
U
رمز شناس
musicologist
U
موسیقی شناس
rhythmist
U
سجع شناس
therapeutist
U
درمان شناس
mythologist
U
اساطیر شناس
mythologist
U
افسانه شناس
conscientious
U
وفیفه شناس
punctual
U
وقت شناس
etymologer
U
اشنقاق شناس
orientalist
U
خاور شناس
godly
U
خدا شناس
ornithologist
U
پرنده شناس
duteous
U
گماشت شناس
hypnologist
U
خواب شناس
feal
U
وفیفه شناس
botanist
U
گیاه شناس
botanists
U
گیاه شناس
mythologist
U
اسطوره شناس
loyal
U
وفیفه شناس
carpologist
U
میوه شناس
bacteriologist
U
میکرب شناس
prudent
[discreet]
<adj.>
U
موقع شناس
discretional
<adj.>
U
موقع شناس
discrete
<adj.>
U
موقع شناس
naturalists
U
طبیعت شناس
discreet
<adj.>
U
موقع شناس
phenomenologist
U
پدیده شناس
philologer
U
زبان شناس
parasitologist
U
انگل شناس
bibliograph
U
کتاب شناس
herborist
U
گیاه شناس
ecologists
U
بوم شناس
ecologist
U
بوم شناس
arborist
U
درخت شناس
philatelists
U
تمبر شناس
philatelist
U
تمبر شناس
bibliographer
U
کتاب شناس
technologist
U
حرفه شناس
oceanographer
U
اقیانوس شناس
phonologist
U
صوت شناس
physiognomist
U
قیافه شناس
philologist
U
زبان شناس
heliologist
U
افتاب شناس
methodologist
U
اسلوب شناس
paleontologist
U
دیرین شناس
lunarian
U
ماه شناس
philologist
U
واژه شناس
phrenologist
U
جمجمه شناس
petrologist
U
سنگ شناس
self knowing
U
خود شناس
naturalist
U
طبیعت شناس
biologist
U
زیست شناس
pathologists
U
اسیب شناس
pathologist
U
اسیب شناس
metallographer
U
فلز شناس
gourmets
U
خوراک شناس
sociologist
U
جامعه شناس
grateful
U
متشکر حق شناس
antiquarian
U
عتیقه شناس
gourmet
U
خوراک شناس
dutiful
U
وفیفه شناس
neurologist
U
عصب شناس
herbalists
U
گیاه شناس
genealogist
U
شجره شناس
syphilologist
U
سفلیس شناس
microbiologist
U
میکرب شناس
lithologist
U
سنگ شناس
aesthetician
U
زیبایی شناس
astronmer
U
ستاره شناس
esthetician
U
زیبایی شناس
petologist
U
سنگ شناس
anatomist
U
کالبد شناس
dutiful
U
گماشت شناس
seismologist
U
زلزله شناس
archeologist
U
باستان شناس
archaeologist
U
باستان شناس
muscologist
U
خزه شناس
criminologist
U
جرم شناس
ethnologists
U
قوم شناس
ethnologist
U
قوم شناس
serologist
U
سرم شناس
lexicologist
U
لغت شناس
geologist
U
زمین شناس
anthropologist
U
انسان شناس
bryologist
U
خزه شناس
herbalist
U
گیاه شناس
sociologist
U
انسگان شناس
stratigrapher
U
دانشمند چینه شناس
duteous
U
وفیفه شناس مطیع
carcinology
U
سخت پوست شناس
To have a good sense of timing . To have a sense of occasion j.
U
موقع شناس بودن
feal
U
نمک شناس باوفا
neuropathologist
U
اسیب شناس اعصاب
metrologist
U
سنگ و پیمانه شناس
volcanologist
U
دانشمند اتشفشان شناس
environmentalist
U
محیط زیست شناس
incognito
U
نا شناس مجهول الهویه
leal
U
وفیفه شناس حقشناس
environmentalists
U
محیط زیست شناس
psychopathologist
U
اسیب شناس روانی
he can read the sky
U
ستاره شناس است
selenologist
U
دانشمند ماه شناس
malpighian
U
وابسته به کالبد شناس ایتالیایی
gourmets
U
خبره خوراک شراب شناس
gourmet
U
خبره خوراک شراب شناس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com