English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
crystalline U متبلور
crystallized U متبلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amorphous U غیر متبلور
crystallize U متبلور شدن
crystallizes U متبلور کردن
crystallizes U متبلور شدن
crystallizing U متبلور کردن
crystallizing U متبلور شدن
crystalin solid U جامد متبلور
crystallization U متبلور شدن
crystallize U متبلور کردن
crystalized intelligence U هوش متبلور
crystallised U متبلور کردن
crystallised U متبلور شدن
semicrystalline U نیمه متبلور
crystallises U متبلور کردن
crystallises U متبلور شدن
crystallising U متبلور کردن
crystallising U متبلور شدن
hyroquinone U ترکیب متبلور سفیدبفرمول 2
nonehydroscopic powder U خرج غیر متبلور
hexachlorophene U ماده متبلور باکتری کش
crystalization dish U فرف متبلور شدن
sugar U شیرین کردن متبلور شدن
sugars U شیرین کردن متبلور شدن
willemite U سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
flavanone U ماده کتونی متبلور وبیرنگ
xylose U قند متبلور وغیر قابل تخمیر
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
crystalize U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes U متبلور کردن متشکل کردن
crystallize U متبلور کردن متشکل کردن
crystallising U متبلور کردن متشکل کردن
crystallises U متبلور کردن متشکل کردن
crystallised U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizing U متبلور کردن متشکل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com