Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Unfortunately it was not to be .
U
متأسفانه قسمت نشد ( نبود)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Unfortunately I was out in my reckoning. I miscalculated.
U
متأسفانه حساب هایم غلط از آب در آمد
he did the wrong thing
U
نبود
if i had thought of that
U
نبود
it was nothing short of
U
کم از.....نبود
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
it wasnot for noyhing that
U
بی خود نبود که
no offences was meant
U
توهین نبود
he did not dislike itŠt.
U
بی میل نبود
I was scared stiff. I had my heart in my mouth.
U
دل تو دلم نبود
lack of incentive
U
نبود انگیزه
he did not dislike itŠt.
U
ولی بی میل هم نبود
it was all quiet in london
U
درلندن خبری نبود
there was no mail to day
U
امروز پست نبود
it was not p to do that
U
کردن انکارمصلحت نبود
it did not profit me
U
مرا سودمند نبود
it was an incorrect procedure
U
جریانش درست نبود
there was no secrecy about it
مطلب پوشیده ای نبود
there was not a soul
U
ذی نفسی انجا نبود
he was proof against harm
U
اسیب بردار نبود
I had completely forgotten .
U
هیچ یادم نبود
he was not inclined to go
U
مایل برفتن نبود
it was no better
U
هیچ بهتر نبود
once upon a time
U
یکی بودیکی نبود
that is no new
U
اینکه خبر تازهای نبود
i'm sure i did not mean it
U
باور کنیدمقصودم این نبود
Nobody was there but me.
U
هیچکسی غیر از من آنجا نبود.
it was no part of my plan
U
ابداجزو طرح یا نقشه من نبود
He was I'll advised to quit (resign).
U
صلاحش نبود که استعفا ء دهد
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
It wasnt much of a dinner .
U
زیاد شام مهمی نبود
There wasnt a thing to eat.
U
هیچ چیز نبود که بخوریم
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
The food was not fit to eat.
U
غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
it was beneath my notice
U
شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
that was a quasi war
U
جنگ واقعی نبود- چیزی مانندجنگ بود
he was in a good temper
U
توی غیظ نبود خلقش بجا بود
She wasn't any too pleased about his idea.
U
او
[زن]
در مورد ایده او
[مرد]
خیلی خوشحال نبود.
It was warm , but not hot .
U
هوا گرم بود ولی داغ نبود
parapherna
U
بخشی از دارایی زن که جزوجهیزیه نبود بلکه در اختیارخود زن بود
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
U
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
else rule
U
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering.
U
حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
Once upon a time .
U
یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
the well was a bad producer
U
ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
he was nothing of an expert
U
هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
he that will not when he may when he will he shall have nay
<proverb>
U
چون توانستم ندانستم چه سود چون بدانستم توانستم نبود
division police petty officer
U
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division
U
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
U
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
units
U
قسمت
portions
U
قسمت
ratios
U
قسمت
unit
U
قسمت
cross section of a gravity dam
U
قسمت
plank
U
قسمت
compartmental
U
قسمت قسمت
ratio
U
قسمت
piecemeal
U
قسمت به قسمت
percentages
U
قسمت
percentage
U
قسمت
sections
U
قسمت
piece
U
قسمت
arm
U
قسمت
instalment
U
قسمت
section
U
قسمت
feck
U
قسمت
batches
U
قسمت
data division
U
قسمت
instalments
U
قسمت
installments
U
قسمت
pieces
U
قسمت
caboodle
U
قسمت
batch
U
قسمت
snick
U
قسمت
compartment
U
قسمت
partitions
U
قسمت
party
U
قسمت
component
U
قسمت
it fell to my lot to go
U
قسمت
internode
U
قسمت
department
U
قسمت
canto
U
قسمت
cantos
U
قسمت
sects
U
قسمت
sect
U
قسمت
departments
U
قسمت
components
U
قسمت
grist
U
قسمت
underfoot
U
قسمت کف پا
rasher
U
قسمت
partition
U
قسمت
detachment
U
قسمت
detachments
U
قسمت
segment
U
قسمت
segments
U
قسمت
part
U
قسمت
kismet
U
قسمت
rashers
U
قسمت
in part
U
در یک قسمت
compartments
U
قسمت
agency
U
قسمت
dole
U
قسمت
divisions
U
قسمت
head stall
U
قسمت سر
agencies
U
قسمت
Corp
U
قسمت
portion
U
قسمت
in sections
U
قسمت قسمت
division
U
قسمت
sales department
U
قسمت فروش
administration building
U
قسمت اداری
advance detachment
U
قسمت پیشرو
topside
U
قسمت بالا
service department
U
قسمت خدمات
active installation
U
قسمت فعال
actine
U
قسمت خارجی
signal corps
U
قسمت مخابرات
advance point
U
قسمت سر جلودار
forehands
U
قسمت ممتاز
forehand
U
قسمت ممتاز
tail end
U
قسمت انتهایی
active federal service
U
قسمت کادر
cable block
U
قسمت کابل
black body
U
قسمت خطرناک
vaward
U
قسمت جلو
top round
U
قسمت گرد
advance party
U
قسمت پیشرو
subsection
U
قسمت فرعی
initialed
U
اولین قسمت
patrolling
U
قسمت گشتی
running part
U
قسمت رونده
retraining command
U
قسمت ندامتگاه
patrols
U
قسمت گشتی
flattest
U
قسمت پهن
activities
U
قسمت یکان
parcel
U
قسمت گره
flat
U
قسمت پهن
patrolled
U
قسمت گشتی
patrol
U
قسمت گشتی
tripartition
U
قسمت سوم
subsections
U
قسمت فرعی
advance detachment
U
قسمت سرجلودار
straightest
U
قسمت مستقیم
sale department
U
قسمت فروش
foot
U
قسمت پایینی
activity
U
قسمت یکان
midst
U
قسمت وسط
reconnaissance party
U
قسمت شناسایی
advance point
U
قسمت نوک
foreparts
U
قسمت جلو
underbody
U
قسمت زیر
standing part
U
قسمت ثابت
staddle
U
قسمت تحتانی
leg
U
بخش قسمت
upside
U
بالاترین قسمت
artillery corps
U
قسمت توپخانه
ashi noko
U
قسمت داخلی کف پا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com