English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
renunciative U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretending U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend U دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
opercular U سر پوشی
waiver U چشم پوشی
planking U تخته پوشی
connivance U چشم پوشی
gloze U عیب پوشی
dandyism U شیک پوشی
ligation U لیگاند پوشی
condonation U چشم پوشی
glozing U پرده پوشی
renunciation U چشم پوشی
opaqueness U پشت پوشی
abnegation U چشم پوشی
obliviousness U چشم پوشی
obliviously U باچشم پوشی
up front U بیپرده پوشی
renouncement U چشم پوشی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
waived U چشم پوشی کردن
waive U چشم پوشی کردن
waives U چشم پوشی کردن
ignoring U چشم پوشی کردن
furring U تخته پوشی دولا
conniving U چشم پوشی کردن
connives U چشم پوشی کردن
connived U چشم پوشی کردن
connive U چشم پوشی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . U عیب پوشی کردن
ignores U چشم پوشی کردن
ignored U چشم پوشی کردن
transvestism U مبدل پوشی جنسی
condoning U چشم پوشی کردن از
condones U چشم پوشی کردن از
negligible U قابل چشم پوشی
condoned U چشم پوشی کردن از
condone U چشم پوشی کردن از
secrecy U راز پوشی پوشیدگی
glozingly U ازراه عیب پوشی
dandify U شیک پوشی کردن
to blanch over U پرده پوشی کردن
eonism U مبدل پوشی جنسی
ignore U چشم پوشی کردن
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
glasnost U صراحت و احتراز از پرده پوشی
mumming U نقاب پوشی و لال بازی
planking U تخته پوشی چوب فرش
overlooking U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlook U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
based U مبنی
bassedon or basedupon U مبنی بر
based on U مبنی بر
expressive of U مبنی بر
denoting U مبنی بر
nonary U مبنی بر عد د نه
reposing upon U مبنی بر
sophistic U مبنی بر مغالطه
octonal U مبنی برهشت
theorematic U مبنی بر قاعده
condolatory U مبنی برهمدردی
investigative U مبنی بر رسیدگی
dualistic U مبنی برخداشناس
deprecative U مبنی بربیمیلی
matricidal U مبنی بر مادرکشی
suppositional U مبنی بر فرض
purposive U مبنی برمنظور
selective U مبنی بر انتخاب
selectively U مبنی بر انتخاب
observational U مبنی بر مشاهده
causal U مبنی بر سبب
paraphrastic U مبنی برتفسیر
octonary U مبنی برهشت
prophetic U مبنی بر پیشگویی
castigatory U مبنی برتنبیه
ill advised U مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised U مبنی بر بی اطلاعی
licentious U مبنی بر هرزگی
abstentious U مبنی برپرهیزکاری
revocatory U مبنی بر فسخ
egotistic U مبنی بر خودپسندی
monometallic U مبنی بر یک فلز
misogynic U مبنی بربیزاری از زن
empiric U مبنی بر تجربه
to the effect that U مبنی براینکه
visitorial U مبنی بر سرکشی
usurious U مبنی بررباخواری
inversive U مبنی بر قلب
polytheeistic U مبنی بر شرک
fratricidal U مبنی بربرادرکشی
mediatorial U مبنی بر میانجیگری
polytheistic U مبنی بر شرک
euphuistic U مبنی برتصنع
equivocatory U مبنی برایهام
impostrous U مبنی بر شیادی
irreverential U مبنی بر بی حرمتی
heretical U مبنی برفساد
geomantic U مبنی بر رمل
pleadings U افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
documentaries U مبنی بر مدرک یا سند
documentary U مبنی بر مدرک یا سند
insinuative U مبنی بر خود شیرینی
well intentioned U مبنی بر نیت خوب
commutative U مبنی بر تبدیل یامبادله
retrocessive U مبنی برواگذاری ثانوی
rationalistic U مبنی براستدلال عقلی
irrepentant U مبنی بر عدم پشیمانی
sensuously U مبنی بر لذات جسمانی
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
cavilling U مبنی برخرده گیری
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
individualistic U مبنی بر استقلال تکی
illusional U مبنی باشتباه بینائی
papistic U مبنی برپاپ پرستی
orthoepic U مبنی بر درست خوانی
in perspective U مبنی براصول منافرومرایا
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
acclamatory U مبنی برهلهله و تحسین
resumptive U مبنی برادامه یاتجدید
egoistic U مبنی بر اثصول خودپرستی
naturalistic U مبنی بر طبیعت بازی
appreciatively U مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciative U مبنی بر قدردانی قدرشناس
a posteriori U مبنی بر تجربه و مشاهده
deliberative U مبنی بر تامل و مشاوره
oblatory U مبنی بر نذر یا هدیه
sensuous U مبنی بر لذات جسمانی
censorial U مبنی بر بازرسی مطبوعات و
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
negatory U مبنی بر نفی یا انکار
rose coloured U مبنی برخوش بینی
royalistic U مبنی برسلطنت خواهی
precrastinative U مبنی بر مسامحه یا تعلل
scepsis U فلسفه مبنی برتردید
skepsisŠskepticŠetc U فلسفه مبنی برتردید
soritical U مبنی برقیام مسلسل
compatriotic U مبنی برهم میهنی
historic U معروف مبنی بر تاریخ
documental U مبنی برمدرک یاسند
phonologic U مبنی بر صدا شناسی
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
elenctic U مبنی برتکذیب منطقی
inquisitorial U مبنی بربازجویی زیاد
rationalistic U مبنی براصالت عقل
procrastinatory U مبنی برمسامحه یاتعلل
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
slaughterous U مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
pluviometric U مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
imperialistic U مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
evidentiary U مبنی برمدرک مدرک دار
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
consensual U مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
pre-emptive U عمل مبنی بر اخذ شفعه
intuitive U مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
atheistical U مبنی برانکار هستی خدا
petitory U مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
associational U مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
iconoclastic U مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
euphonical U مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
abjuratory U پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
humoristic U مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
ritualistic U مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
empircism U روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
deistical U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial U مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistic U مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
revisional U مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
communalistic U مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
traditinal U مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
plebiscitary U وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
prefectoral U مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism U روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy U خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
suit at law U دعوی
quarreling U دعوی
cases U دعوی
case U دعوی
lawsuit U دعوی
strife U دعوی
pretensions U دعوی
claiming U دعوی
pretension U دعوی
claims U دعوی
quarrels U دعوی
quarreled U دعوی
quarrelled U دعوی
quarrelling U دعوی
quarrel U دعوی
claim U دعوی
professions U دعوی
profession U دعوی
lawsuits U دعوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com