English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
amnesiac U مبتلا به فراموشی
amnesic U مبتلا به فراموشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cataleptic U مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
forgetfulness U فراموشی
forgetting U فراموشی
oblivion U فراموشی
lethe U فراموشی نسیان
lapsus memoriac U حافظه فراموشی
lapse U فراموشی لحظهای
lapsing U فراموشی لحظهای
lapses U فراموشی لحظهای
negligible U قابل فراموشی
obliviously U از روی فراموشی
paramnesia U حالت فراموشی
selective forgetting U فراموشی انتخابی
forget U فراموشی صرفنظر کردن
unteach U سبب فراموشی شدن
to fall in to oblivion U در بوته فراموشی افتادن
forgets U فراموشی صرفنظر کردن
forgetfully U از روی فراموشی یا غفلت
disinterred U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinters U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterring U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinter U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
lethean U وابسته به نهر فراموشی برزخ
blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
to have a blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
given U مبتلا
stricken U مبتلا
afflicting U مبتلا کردن
bronchitic U مبتلا به برنشیت
rheumaticky U مبتلا بهرماتیسم
constipated U مبتلا بهیبوست
colicky U مبتلا بهقولنج
glandered U مبتلا به مشمشه
allergic U مبتلا به آلرژی
varicose U مبتلا به واریس
hemophilic U مبتلا به هموفیلی
mangey U مبتلا به گری
tuberculate U مبتلا بمرض سل
giddy U مبتلا به دوار سر
mangy U مبتلا به جرب
meningitic U مبتلا به مننژیت
unhinged U مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
leper U مبتلا به جذام
lepers U مبتلا به جذام
afflicts U مبتلا کردن
afflict U مبتلا کردن
infects U مبتلا و دچارکردن
mangey U مبتلا به جرب
infecting U مبتلا و دچارکردن
infect U مبتلا و دچارکردن
mangy U مبتلا به گری
gangrenous U مبتلا به قانقاریا
septicaemic U مبتلا بگند خونی
stenosed U مبتلا به تنگی نفس
shell-shocked U موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
psychopath U مبتلا بامراض روانی
psychopaths U مبتلا بامراض روانی
anorexic U مبتلا به بی اشتهایی عصبی
pleuritic U مبتلا به ذات الجنب
spastics U مبتلا به فلج تشنجی
bleeders U مبتلا به خون روش
greensick U مبتلا به یرقان سفید
greensick U مبتلا به یرقان ابیض
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
rheumatic U ادم مبتلا بدردمفاصل
leukotic U مبتلا به مرض لوسمی
schizophrenic U مبتلا بجنون جوانی
spastic U مبتلا به فلج تشنجی
liverish U مبتلا به مرض جگر
plaguer U مبتلا به طاعون کننده
bleeder U مبتلا به خون روش
schizophrenics U مبتلا بجنون جوانی
gapy U مبتلا به دهن دره
cachectic U مبتلا بسوء هاضمه وضعف
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
blue baby U طفلی مبتلا به یرقان ازرق
diabetics U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
diabetic U مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
carsick U مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
psychoneurotic U مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
hyperope U مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
schizoid U مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
seasick U مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
airsick U مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
amnesia U ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
spastical U تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com