English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
perpetrator U مباشر در جرم مرتکب
perpetrators U مباشر در جرم مرتکب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conductor U مباشر
overseers U مباشر
overseer U مباشر
churchwardens U مباشر
stewards U مباشر
steward U مباشر
superintendents U مباشر
seneschal U مباشر
proctor U مباشر
conductors U مباشر
foreman U مباشر
foremen U مباشر
case of need U مباشر
district overseer U مباشر
ganger U مباشر
intendant U مباشر
churchwarden U مباشر
principal offender U مباشر
superintendent U مباشر
minders U مباشر
bailiff U مباشر
manager U مباشر
managers U مباشر
supervisor U مباشر
perpetrators U مباشر
supervisors U مباشر
minder U مباشر
bailiffs U مباشر
perpetrator U مباشر
foremen U مباشر کارگران
forehands U سرعمله مباشر
commissary U گماشته مباشر
forehand U سرعمله مباشر
foreman U مباشر کارگران
coxswain U مباشر کشتی
shipper U مباشر حمل
steward U مباشر نافر
commissaries U گماشته مباشر
supervisory U مباشر پیشه
superintendents U نافر مباشر
stewards U مباشر نافر
supervisory staff U کارمندان مباشر
superintendent U نافر مباشر
perpetrators U مرتکب
perpetrator U مرتکب
violaor U مرتکب
ship broker U مباشر مالکین کشتی
debt perpetrator U مرتکب بدهی
misdemeanant U مرتکب جنحه
perpetrator of an offence U مرتکب جرم
stealer U مرتکب سرقت
perpetrating U مرتکب شدن
commit U مرتکب شدن
guilty U مجرم مرتکب
perpetrate U مرتکب شدن
commits U مرتکب شدن
perpetrated U مرتکب شدن
committing U مرتکب شدن
perpetrates U مرتکب شدن
committed U مرتکب شدن
principal offender U مباشر در جرم مجرم اصلی
managing board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of managers U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
ship's husband U مباشر و مالک نماینده کشتی
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
recommit U دوباره مرتکب شدن
violaor U مرتکب زنای به زور
bobbles U مرتکب خطا شدن
incestuous U مرتکب زنای با محارم
bobble U مرتکب خطا شدن
principals U امر مرتکب اصلی
misfeasance U مرتکب جرم شدن
offended U مرتکب خلاف شدن
principal U امر مرتکب اصلی
offends U مرتکب خلاف شدن
rapist U مرتکب زنای بعنف
commit a crime U مرتکب جنایتی شدن
offend U مرتکب خلاف شدن
smuggling U مرتکب قاچاق شدن
committing an offence U مرتکب جرمی شدن
delinquents U مرتکب جنایت یاجنحه
rapists U مرتکب زنای بعنف
guilty of a minor offence U مرتکب جرم خلافی
delinquent U مرتکب جنایت یاجنحه
perpetrate U مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrated U مرتکب کردن مقصر بودن
to commit terrorist act [ act of terrorism] U مرتکب جرم تروریستی شدن
perpetrating U مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrates U مرتکب کردن مقصر بودن
commit a minor offence U مرتکب جرم خلافی شدن
to perpetrate a crime U گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
supercargo U مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
bloodguilty U مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
imposters U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostors U کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
burglarious U مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. U روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
parol arrest U جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
voluntary manslaughter U قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com