English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
sourish U مایل به ترشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pickles U ترشی
souse U ترشی
acerbity U ترشی
acidity U ترشی
sourness U ترشی
pickle U ترشی
acidification U ترشی
acor U ترشی
pickled U ترشی
pickles U ترشی انداختن
asperity U سختی ترشی
pepper sauce U ترشی فلفل
pickle U ترشی انداختن
pickler U ترشی گذارنده
sourish U به ترشی زننده
acescence U میل به ترشی
pickler U خیار ترشی
acescency U میل به ترشی
acidophile U ترشی دوست
acidimeter U ترشی سنج
actic U ترشی شیر
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
verjuice U اب سیب ترش ترشی
souse U با ترشی مخلوط کردن
antacid U دوای ضد ترشی معده
pickler U پیازترشی سبزی ترشی
chutney U یک نوع ترشی با ادویه
piccalilli U ترشی ادویه وسبزیجات
sourness is the p of vinegar U ترشی خاصیت سرکه است
picalilli U ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
desirous U مایل
italic U مایل
lickerish U مایل
loxodrome U خط مایل
slantingly U کج یا مایل
sideling U مایل
mile U مایل
rathe U مایل
inclinable U مایل
declivous U مایل
bevel U پخ مایل
nothing loath U مایل
oblique U مایل
f. of books U مایل به کت اب
oblique U مایل کج
pitching U مایل
propense U مایل
rath U مایل
bevel U مایل
bevelled U مایل
skew U مایل
skewing U مایل
willing U مایل
inclined U مایل
skews U مایل
slanting U مایل
miles U مایل
agreeable U مایل
willful U مایل
studious of doing a thing U مایل
interested U مایل
gauche U مایل
sidling U مایل
studious to do a thing U مایل
sloping U مایل
whity U مایل به سفید
aslant U حرکت مایل
oblique perspective U پرسپکتیو مایل
aslant U بطور مایل
oblique rotation U چرخش مایل
oblique projection U تصویر مایل
solicitously U مایل نگران
three point perspective U پرسپکتیو مایل
to incline to green U یا مایل بودن
viridescent U مایل به سبز
caramels U مایل به قرمز
caramel U مایل به قرمز
albescent U مایل به سفیدی
whitey U مایل به سفید
bitterish U مایل به تلخی
oblique lattice U شبکه مایل
awry U بطور مایل
he was found of her U مایل او بود
xanthic U مایل به زردی
he has a good mind U مایل است
he is f. her U مایل اوست
inclined face of dam U نمای مایل سد
inclined drilling U حفاری مایل
inclined compression U فشار مایل
lief U مطلوب مایل
geographical mile U مایل جغرافیایی
cant U سطح مایل
centripetal U مایل به مرکز
chamfer U مایل شدن
comatant U مایل بجنگ
flavescent U مایل بزردی
mile ohm U مایل- اهم
incline plane U سطح مایل
fonder U مایل مشتاق
gaff U میله مایل
statute mile U مایل رسمی
solicitous U مایل نگران
solicitous to go U مایل به رفتن
side flow weir U سر ریز مایل
slant range U برد مایل
likes U مایل بودن
liked U مایل بودن
like U مایل بودن
greyish U مایل به خاکستری
blueish U مایل به ابی
fondest U مایل مشتاق
yellowish U مایل بزردی
bluish U مایل به ابی
fond U مایل مشتاق
wilful U مشتاق مایل
oblique system U سیستم مایل
oblique section U مقطع مایل
recessive U مایل ببازگشت
purply U مایل به ارغوانی
purplish U مایل به ارغوانی
nautical mile U مایل دریایی
greeny U مایل بسبز
oppositive U مایل به ضدیت
obliquely U بطور مایل
nautical miles U مایل دریایی
the mast has raked U مایل کردن
the mast has raked U مایل شدن
reddish U مایل بقرمز
inclined shear plane U سطح برش مایل
oblique shock wave U موج ضربهای مایل
isabel U زرد مایل به خاکستری
swart U سبزه مایل به سیاه
inclined coil meter U سنجه با پیچک مایل
inclined barrel arch U طاق ضربی مایل
inclined barrel arch U طاق گهوارهای مایل
purple red U قرمز مایل به ارغوانی
tattletale gray U سفید مایل بخاکستری
to be prepared to go U مایل به رفتن بودن
oblimin rotation U چرخش مایل کمینه
they canŠif they so wishŠ..... U اگر مایل باشندمیتوانند...........
oblimax rotation U چرخش مایل بیشینه
roll piercing process U روش نورد مایل
sloping barrel vault U سقف گهوارهای مایل
luteovirescent U زرد مایل بسبز
sloping barrel vault U طاق ضربی مایل
mph U مخفف مایل در ساعت
low oblique U عکس مایل پایین
pea green U زرد مایل بسبز
isabella U زرد مایل به خاکستری
incilnable to do something U مایل کردن بکاری
homosexuals U مایل به جنس خود
umber قهوه ای مایل به زرد
cuesta U جلگه مایل یااریب
canescent U سفید مایل به تار
bay U سرخ مایل به قرمز
blackish U مایل به سیاه تیره
reddish U مایل بسرخی زننده
hoary U سفید مایل به خاکستری
bays U سرخ مایل به قرمز
baying U سرخ مایل به قرمز
bayed U سرخ مایل به قرمز
brownish U مایل به قهوهای یاخرمایی
pinkish U مایل به رنگ صورتی
rubicund U رنگ مایل به قرمز
scarlet U قرمز مایل به زرد
homosexual U مایل به جنس خود
auburn U قهوهای مایل به قرمز
he was found of her U باو مایل بود
grege U اردهای مایل به خاکستری
buffyy U مایل به رنگ نخودی
griseous U خاکستری مایل به ابی
i am unwilling to go U مایل نیستم بروم
suntans U قهوه مایل بسرخ
suntan U قهوه مایل بسرخ
he is indisposed to go U مایل نیست برود
he is not willing to go U مایل برفتن نیست
he was not inclined to go U مایل برفتن نبود
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
green with a blue tint U سبز مایل به ابی
sea green U رنگ سبز مایل بابی
raisin U رنگ قرمز مایل به ابی
raisins U رنگ قرمز مایل به ابی
slate black U رنگ ارغوانی مایل بسیاه
taupe U رنگ خاکستری مایل به قهوهای
slate blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
rust U رنگ قرمز مایل به قهوه ای
hoar U سفید مایل به خاکستری موسفید
teal blue U رنگ ابی مایل به خاکستری
tawniest U تیره زرد مایل بقهوهای
pansy U رنگ قرمز مایل به ابی
tawny U تیره زرد مایل بقهوهای
declined U مایل شدن رو بزوال گذاردن
shell pink U رنگ قرمز مایل به زرد
decline U مایل شدن رو بزوال گذاردن
rufous U بور خرمایی مایل بقرمز
petunia U رنگ قرمز مایل بابی
declines U مایل شدن رو بزوال گذاردن
declining U مایل شدن رو بزوال گذاردن
petunias U رنگ قرمز مایل بابی
pansies U رنگ قرمز مایل به ابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com