Perdic | مایل اوست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	he is f. her U	مایل اوست

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	to rank the soldiers U	اوست
	he is if the right U	حق با اوست
	it is he that U	اوست که
	it is up to him to U	با اوست که
	In that case he is right. U	د رآنصورت حق با اوست
	that right inheres in him U	این حق اوست
	it is usual with him U	معمول اوست
	it is his fault U	تقصیر اوست
	is that her U	ایا اوست
	it is mortal to him U	کشنده اوست
	the fault lies with him U	تقصیر با اوست
	he loves herher to d. U	دیوانه عشق اوست
	imeant his brother U	مقصودم برادر اوست
	batters U	توپزنی که نوبت اوست
	the goods are orlie in pledge U	کالا در گرو اوست
	it is under his nose U	درست جلوچشم اوست
	it is a libel on him U	مایه ابروئی اوست
	it is under his nose U	پیش روی اوست
	it is his very own U	مال خود اوست
	it is personal to himself U	مال شخص اوست
	There is some talk of his resigning. U	صحبت از استعفای اوست
	batter U	توپزنی که نوبت اوست
	It belongs to him personally. U	متعلق بشخص اوست
	demonist U	کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
	striker U	کروکه بازی که نوبت اوست
	strikers U	کروکه بازی که نوبت اوست
	strikers U	بیلیارد بازی که نوبت اوست
	it depends on his approval U	منوط به موافقت و تصویب اوست
	every dog has his d. U	هرکسی چندروزه نوبت اوست
	striker U	بیلیارد بازی که نوبت اوست
	every dog has his day <idiom> <none> U	هرکسی پنج روزه نوبت اوست
	that is his look U	این کار وابسته بخود اوست
	he has the p of forgiving U	بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
	it is his p to forgive U	بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
	noah ark U	کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
	the observed of all observers U	کسیکه توجه همه سوی اوست
	first come, first served <idiom> U	هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
	She is handicapped by her age . Her age stands in her way . U	سنش مانع کار او است ( مانعی درراه اوست )
	it is u.for him to tell a lie	دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
	gallio U	ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
	blue flag U	پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
	loxodrome U	خط مایل
	lickerish U	مایل
	nothing loath U	مایل
	italic U	مایل
	declivous U	مایل
	pitching U	مایل
	oblique U	مایل کج
	bevel U	مایل
	bevel U	پخ مایل
	inclinable U	مایل
	f. of books U	مایل به کت اب
	oblique U	مایل
	desirous U	مایل
	propense U	مایل
	skews U	مایل
	miles U	مایل
	mile U	مایل
	bevelled U	مایل
	willful U	مایل
	studious of doing a thing U	مایل
	gauche U	مایل
	agreeable U	مایل
	studious to do a thing U	مایل
	inclined U	مایل
	slanting U	مایل
	skew U	مایل
	skewing U	مایل
	interested U	مایل
	slantingly U	کج یا مایل
	willing U	مایل
	sideling U	مایل
	sloping U	مایل
	rath U	مایل
	sidling U	مایل
	rathe U	مایل
	three point perspective U	پرسپکتیو مایل
	he was found of her U	مایل او بود
	the mast has raked U	مایل کردن
	comatant U	مایل بجنگ
	to incline to green U	یا مایل بودن
	greeny U	مایل بسبز
	xanthic U	مایل به زردی
	viridescent U	مایل به سبز
	flavescent U	مایل بزردی
	whity U	مایل به سفید
	geographical mile U	مایل جغرافیایی
	he has a good mind U	مایل است
	whitey U	مایل به سفید
	incline plane U	سطح مایل
	recessive U	مایل ببازگشت
	lief U	مطلوب مایل
	mile ohm U	مایل- اهم
	oblique lattice U	شبکه مایل
	oblique perspective U	پرسپکتیو مایل
	oblique projection U	تصویر مایل
	oblique rotation U	چرخش مایل
	oblique section U	مقطع مایل
	side flow weir U	سر ریز مایل
	obliquely U	بطور مایل
	slant range U	برد مایل
	inclined compression U	فشار مایل
	inclined drilling U	حفاری مایل
	inclined face of dam U	نمای مایل سد
	the mast has raked U	مایل شدن
	oblique system U	سیستم مایل
	statute mile U	مایل رسمی
	sourish U	مایل به ترشی
	solicitous to go U	مایل به رفتن
	oppositive U	مایل به ضدیت
	chamfer U	مایل شدن
	purplish U	مایل به ارغوانی
	blueish U	مایل به ابی
	greyish U	مایل به خاکستری
	like U	مایل بودن
	liked U	مایل بودن
	gaff U	میله مایل
	wilful U	مشتاق مایل
	reddish U	مایل بقرمز
	caramel U	مایل به قرمز
	awry U	بطور مایل
	likes U	مایل بودن
	solicitous U	مایل نگران
	nautical miles U	مایل دریایی
	nautical mile U	مایل دریایی
	solicitously U	مایل نگران
	caramels U	مایل به قرمز
	purply U	مایل به ارغوانی
	yellowish U	مایل بزردی
	bluish U	مایل به ابی
	centripetal U	مایل به مرکز
	cant U	سطح مایل
	fondest U	مایل مشتاق
	bitterish U	مایل به تلخی
	fonder U	مایل مشتاق
	fond U	مایل مشتاق
	aslant U	حرکت مایل
	aslant U	بطور مایل
	albescent U	مایل به سفیدی
	pea green U	زرد مایل بسبز
	he was found of her U	باو مایل بود
	roll piercing process U	روش نورد مایل
	they canŠif they so wishŠ..... U	اگر مایل باشندمیتوانند...........
	rubicund U	رنگ مایل به قرمز
	oblimin rotation U	چرخش مایل کمینه
	purple red U	قرمز مایل به ارغوانی
	to be prepared to go U	مایل به رفتن بودن
	pinkish U	مایل به رنگ صورتی
	oblimax rotation U	چرخش مایل بیشینه
	sloping barrel vault U	طاق ضربی مایل
	scarlet U	قرمز مایل به زرد
	homosexuals U	مایل به جنس خود
	swart U	سبزه مایل به سیاه
	tattletale gray U	سفید مایل بخاکستری
	luteovirescent U	زرد مایل بسبز
	loxodromics U	کشتی رانی در خط مایل
	homosexual U	مایل به جنس خود
	oblique shock wave U	موج ضربهای مایل
	sloping barrel vault U	سقف گهوارهای مایل
	low oblique U	عکس مایل پایین
	isabella U	زرد مایل به خاکستری
	canescent U	سفید مایل به تار
	mph U	مخفف مایل در ساعت
	umber	قهوه ای مایل به زرد
	he was not inclined to go U	مایل برفتن نبود
	hoary U	سفید مایل به خاکستری
	reddish U	مایل بسرخی زننده
	he is not willing to go U	مایل برفتن نیست
	he is indisposed to go U	مایل نیست برود
	brownish U	مایل به قهوهای یاخرمایی
	blackish U	مایل به سیاه تیره
	griseous U	خاکستری مایل به ابی
	grege U	اردهای مایل به خاکستری
	green with a blue tint U	سبز مایل به ابی
	cuesta U	جلگه مایل یااریب
	auburn U	قهوهای مایل به قرمز
	suntans U	قهوه مایل بسرخ
	suntan U	قهوه مایل بسرخ
	buffyy U	مایل به رنگ نخودی
	i am unwilling to go U	مایل نیستم بروم
	inclined shear plane U	سطح برش مایل
	bay U	سرخ مایل به قرمز
	inclined coil meter U	سنجه با پیچک مایل
	inclined barrel arch U	طاق ضربی مایل
	inclined barrel arch U	طاق گهوارهای مایل
	bayed U	سرخ مایل به قرمز
	baying U	سرخ مایل به قرمز
	isabel U	زرد مایل به خاکستری
	incilnable to do something U	مایل کردن بکاری
	bays U	سرخ مایل به قرمز
	rust U	رنگ قرمز مایل به قهوه ای
	slate black U	رنگ ارغوانی مایل بسیاه
	carbuncles U	رنگ نارنجی مایل به قرمز
	carbuncle U	رنگ نارنجی مایل به قرمز
	mahogany U	رنگ قهوهای مایل به قرمز
	shell pink U	رنگ قرمز مایل به زرد
	sea green U	رنگ سبز مایل بابی
	ruffous U	بور خرمایی مایل بقرمز
	lama U	رنگ زرد مایل بقرمز
	lamas U	رنگ زرد مایل بقرمز