English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bus mouse U ماوس گذری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mouse U ماوس
mouses U ماوس
mouse button U دکمه ماوس
serial mouse U ماوس ترتیبی
bus mouse U ماوس خطی
cordless mouse U ماوس بی سیم [کامپیوتر]
one pass U یک گذری
one pass U تک گذری
two pass U دو گذری
one pass assemler U همگذار تک گذری
one and half pass U یک و نیم گذری
two pass assmbler U هم گذر دو گذری
multipass U چند گذری
multi pass U چند گذری
momentariness U زود گذری
intrusions U حریم گذری
intrusion U حریم گذری
transitoriness U زود گذری
multipass sort U جورکردن چند گذری
multiple pass printing U چاپ چند گذری
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
multipass sort U جور کردن چند گذری
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
It was just a passing fancy. U یک فکر وخیال زود گذری بود
shift click U ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
rubber banding U قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
bus network U سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com