Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deropement
U
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
circle dodge
U
گریز از حریف در مسیرمنحنی
trompement
U
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
charge
U
حمله به حریف
charges
U
حمله به حریف
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
assault
U
حمله بدنی به حریف
assaulted
U
حمله بدنی به حریف
assaults
U
حمله بدنی به حریف
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
parries
U
دفع کردن حمله حریف
parried
U
دفع کردن حمله حریف
bootleg
U
نوعی حمله با فریفتن حریف
parry
U
دفع کردن حمله حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
naked reverse
U
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
touch football
U
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
maneuver
U
مانور
ease of movement
U
مانور
shunting
U
مانور
handles
U
مانور کردن
joint exercise
U
مانور مشترک
exercise
U
مانور نظامی
exercised
U
مانور نظامی
exercises
U
مانور نظامی
combat exercise
U
مانور جنگی
exercise term
U
عنوان مانور
fire and maneuver
U
اتش و مانور
free maneuver
U
مانور ازاد
maneuver and fire
U
اتش و مانور
maneuverability
U
قابلیت مانور
umpire
U
داور مانور
umpired
U
داور مانور
umpires
U
داور مانور
ship handling
U
مانور با کشتی
umpiring
U
داور مانور
scheme of maneuver
U
طرح مانور
handle
U
مانور کردن
maneuvering board
U
لوحه مانور
mass of maneuver
U
حجم مانور
exercise commander
U
فرمانده مانور
plan of maneuver
U
طرح مانور
manoeuvre
U
طرح کردن مانور
manoeuvred
U
طرح کردن مانور
wishbone t
U
نوعی طرح مانور
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
controlled exercise
U
مانور کنترل شده
bump and go
U
نوعی مانور دفاعی
manoeuvring
U
طرح کردن مانور
williamson turn
U
نوعی مانور دریایی
map maneuver
U
مانور روی نقشه
maneuvred
U
طرح کردن مانور
wishbones
U
نوعی طرح مانور
wishbone
U
نوعی طرح مانور
tight t
U
طرح اصلی مانور تی
sea room
U
شعاع مانور دریایی
quartermaster's notebook
U
دفتر مانور ناو
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
maneuvres
U
طرح کردن مانور
manoeuvres
U
طرح کردن مانور
maneuvring
U
طرح کردن مانور
bump and run
U
نوعی مانور دفاعی
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
ease of movement
U
سهولت حرکت راحتی مانور
manoeuvred
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvre
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvres
U
مشق کردن مانور دادن
maneuvring
U
مشق کردن مانور دادن
manoeuvring
U
مشق کردن مانور دادن
maneuvred
U
مشق کردن مانور دادن
maneuvres
U
مشق کردن مانور دادن
maneuver
U
حرکت جنگی مانور کردن
maneuvering board
U
تابلوی نمایش مانور ناوها
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
flying wedge
U
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
pilot rudder
U
تیغه سکان مانور ناو
ground game
U
روش استفاده از مانور دویدن
feinted
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
drifts
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
clamp anf rake
U
مانور برای کنترل گوی درمواجه
feints
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover
U
مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
feinting
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint
U
نوعی درو در خرک مانور انفعالی
garryowen
U
مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
drifting
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drift
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted
U
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
progressive
U
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
sled
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds
U
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
escaping
U
گریز
scampered
U
گریز
escapes
U
گریز
escaped
U
گریز
scampering
U
گریز
scampers
U
گریز
metabasis
U
گریز
scuttle
U
گریز
scuttled
U
گریز
scuttles
U
گریز
scuttling
U
گریز
misogynist
U
زن گریز
loop hole
U
گریز
truancy
U
گریز
leg bail
U
گریز
jink
U
گریز
evasion
U
گریز
evasions
U
گریز
allusion
U
گریز
fly-by-night
U
شب گریز
escape
U
گریز
ineluctable
U
نا گریز
misogynists
U
زن گریز
abscondence
U
گریز
digression
U
گریز
escapement
U
گریز
loop
U
گریز
lubricious
U
گریز پا
side step
U
گریز
chevy
U
گریز
leakage
U
گریز
allusions
U
گریز
elopement
U
گریز
elopements
U
گریز
desertion
U
گریز
leakages
U
گریز
subterfuge
U
گریز
subterfuges
U
گریز
elusion
U
گریز
scamper
U
گریز
flight
U
گریز
get away
U
گریز
aposteophe
U
گریز
flight
U
عزیمت گریز
evading
U
گریز از دشمن
drives
U
گریز پا به توپ
to put by
U
گریز زدن
to give leg
U
گریز زدن
misogynous
U
متنفر از زن زن گریز
escape character
U
کاراکتر گریز
running fight
U
جنگ و گریز
velocity of escape
U
سرعت گریز
escapist
U
گریز گرای
evades
U
گریز از دشمن
prison breaker
U
زندان گریز
parthian shaft or shot
U
جنگ و گریز
parthian shaft or shot
U
تیرهنگام گریز
drive
U
گریز پا به توپ
negative movement reflex
U
بازتاب گریز
Luddites
U
پیشرفت گریز
evade
U
گریز از دشمن
Luddite
U
پیشرفت گریز
escapists
U
گریز گرایانه
evaded
U
گریز از دشمن
getaways
U
گریز فرار
escapists
U
گریز گرای
escapist
U
گریز گرایانه
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com