English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. U مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
babyish U کودک مانند
childlike U ساده وبی الایش کودک مانند
Other Matches
child U کودک
infants U کودک
infant U کودک
baby U کودک
babies U کودک
kinchin U کودک
tike U کودک
tyke U کودک
chits U کودک
chit U کودک
bantling U کودک
toddler U کودک نو پا
it U ان کودک
toddlers U کودک نو پا
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
suckles U کودک شیرخوار
kindergarten U باغ کودک
pedology U کودک شناسی
kindergartens U باغ کودک
infanticide U کودک کشی
feral child U کودک وحشی
carrycot U صندلی کودک
carrycots U صندلی کودک
childproof U کودک ایمن
suckle U کودک شیرخوار
infantilism U کودک ماندگی
schoolchild U کودک دبستانی
schoolchildren U کودک دبستانی
suckled U کودک شیرخوار
puerilism U کودک منشی
day care center U مهد کودک
child study U کودک پژوهی
child psychology U روانشناسی کودک
child psychiatry U روانپزشکی کودک
nurseries U مهد کودک
nursery U مهد کودک
suckling U کودک شیرخواره
child centered U کودک محور
child development U رشد کودک
child law U حقوق کودک
rejected child U کودک مطرود
kidded U کودک بچه
kidding U کودک بچه
puerilism U کودک خویی
pediatrics U پزشکی کودک
kid U کودک بچه
pedimeter U رشد سنج کودک
enelicomorphism U بزرگسال انگاری کودک
eros U صورت کودک بالدار
wolf child U کودک گرگ پرورده
suckling U کودک شیر خوار
child guidance clinic U درمانگاه راهنمایی کودک
child abuse U بهره کشی از کودک
problem child U کودک مشکل افرین
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
backward child U کودک عقب مانده
pedometer U رشد سنج کودک
toddlers U کودک تازه براه افتاده
babe U کودک شخص ساده و معصوم
pedagogy U فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddler U کودک تازه براه افتاده
toddles U کودک تازه براه افتاده
toddling U کودک تازه براه افتاده
toddle U کودک تازه براه افتاده
toddled U کودک تازه براه افتاده
weanling U کودک تازه از شیر گرفته
babes U کودک شخص ساده و معصوم
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
dewy eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
dewy-eyed U معصوم و پاک چون کودک بی گناه
nurser U شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
teething ring U حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Cupid U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
myrtle formed U اس مانند
blotchy U لک مانند
feathery U پر مانند
frothy U کف مانند
womanlike U زن مانند
incomparable U بی مانند
unprecedented U بی مانند
inimitable U بی مانند
unprecedentedly U بی مانند
mammilary U مانند
inapproachable U بی مانند
as U مانند
icily U یخ مانند
unparalleled U بی مانند
fulidal U اب مانند
reedier U نی مانند
toughest U پی مانند
etc U و مانند آن
tougher U پی مانند
tough U پی مانند
mammilliform U مانند
fluty U نی مانند
floriform U گل مانند
etcetera U و مانند ان
uniquely U بی مانند
encephaloid U مخ مانند
unique U بی مانند
lambdoid U مانند
analogue U مانند
thready U نخ مانند
unequaled U بی مانند
analogues U مانند
tendinous U بی مانند
vide U مانند
analogous U مانند
string U نخ مانند
without an e. U بی مانند
plumose U پر مانند
liplike U لب مانند
reediest U نی مانند
reedy U نی مانند
filiform U نخ مانند
similar U مانند
foggy U مانند مه
foggiest U مانند مه
foggier U مانند مه
threadlike U نخ مانند
near- U مانند
goatish U بز مانند
castellated U دژ مانند
capillaceous U مانند نخ
nearing U مانند
analog U مانند
gypsiferous U گچ مانند
similiar U مانند
argillaceous U گل مانند
after the example of U مانند
anthoid U گل مانند
nears U مانند
plumelike U پر مانند
and so on U و مانند ان
arundinaceous U نی مانند
argillaceous U رس مانند
aquiform U اب مانند
near U مانند
unapproachable U بی مانند
unequalled U بی مانند
neared U مانند
penniform U پر مانند
nearest U مانند
pipelike U نی مانند
capitate U مانند سر
simulant U مانند
impish U جن مانند
nearer U مانند
corneous U شاخ مانند
coroniform U تاج مانند
coralline U مرجان مانند
sheetlike U ورقه مانند
shelflike U تاقچه مانند
leatheroid U چرم مانند
shadowlike U سایه مانند
ligniform U چوب مانند
coriaceous U چرم مانند
coralloid U مانند مرجان
nebulose U ابر مانند
rocklike U خاره مانند
negroid U زنگی مانند
rhizoid U ریشه مانند
rheumatoid U مانند روماتیسم
corpuscular U گویچه مانند
niveous U برف مانند
cucullated U مانند خودیاباشلق
culicoid U پشه مانند
reeding U طرح نی مانند
ravined U کلاغ مانند
cuticular U پوست مانند
cystoid U مانند مثانه
deiform U خدا مانند
deltoid U مانند دال
deltoideus U مانند دال
auriform U گوش مانند
ctenoid U شانه مانند
cryptand U حجره مانند
corvine U کلاغ مانند
cowish U گاو مانند
nephroid U گرده مانند
lateritious U اجر مانند
metalloid U فلز مانند
seedlike U بذر مانند
baccate U توت مانند
crinoid U زنبق مانند
reniform U کلیه مانند
asteroidal U مانند ستاره
benzenoid U بنزن مانند
ceratoid U شاخ مانند
canaliculate U ابراه مانند
myrrhic U مانند مرمکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com