Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
taxpayer
U
مالیات دهنده
taxpayers
U
مالیات دهنده
ratepayer
U
مالیات دهنده
ratepayers
U
مالیات دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
Other Matches
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
levies
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
taxed
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
tax
U
مالیات
taxation
U
مالیات
gabel
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
taxes
U
مالیات
cess
U
مالیات
impost
U
مالیات
Scot
U
مالیات
sess
U
مالیات
Scot
U
مالیات بستن بر
scot free
U
معاف از مالیات
scot-free
U
معاف از مالیات
poll tax
U
مالیات سرانه
mise
U
مالیات خرج
single tax
U
مالیات انفرادی
liable to tax
U
مشمول مالیات
quint
U
مالیات پنج یک
tax shifting
U
انتقال مالیات
shift of a tax
U
انتقال مالیات
levying of taxes
U
وضع مالیات
single tax
U
مالیات واحد
neutral tax
U
مالیات بی طرف
occupation tax
U
مالیات اصناف
taxpayer
U
مالیات پرداز
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
yield tax
U
مالیات بر عایدی
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
excise
U
مالیات بستن بر
succession duties
U
مالیات برارث
surtax
U
مالیات اضافی
direct taxation
U
مالیات مستقیم
direct tax
U
مالیات مستقیم
surtax
U
اضافه مالیات
scatt
U
مالیات عوارض
assessments
U
براورد مالیات
assessments
U
وضع مالیات
land tax
U
مالیات زمین
kiln tax
U
مالیات فخاری
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
regressive tax
U
مالیات نزولی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
regressive taxation
U
مالیات نزولی
land tax
U
مالیات ارضی
sale tax
U
مالیات بر فروش
assessments
U
تعیین مالیات
levy tax
U
وضع مالیات
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
assessment
U
براورد مالیات
assessment
U
وضع مالیات
assessment
U
تعیین مالیات
sales tax
U
مالیات بر فروش
tax year
مالیات سالانه
sales tax
U
مالیات فروش
levier
U
مالیات وصول کن
leviable
U
وضع مالیات
leviable
U
مالیات بستنی
land tax
U
مالیات بر زمین
neutral tax
U
مالیات خنثی
wage tax
U
مالیات بر مزد
assessed
U
مالیات بستن به
the rear vassals
U
مالیات دهندگان
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
taxpayers
U
مالیات بده
taxes in kind
U
مالیات جنسی
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
levying
U
وصول مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax load
U
بار مالیات
levying
U
وضع مالیات
tax increase
U
افزایش مالیات
tax incidence
U
عارضه مالیات
imposes
U
مالیات بستن بر
levying
U
مالیات بندی
assesses
U
مالیات بستن بر
assessed
U
مالیات بستن بر
assess
U
مالیات بستن به
assess
U
مالیات بستن بر
proportional tax
U
مالیات نسبی
proportional tax
U
مالیات تناسبی
assesses
U
مالیات بستن به
assessing
U
مالیات بستن بر
property tax
U
مالیات دارایی
property tax
U
مالیات مستقلات
rental tax
U
مالیات مستغلات
progressive taxation
U
مالیات تصاعدی
assessing
U
مالیات بستن به
impose
U
مالیات بستن بر
tax in kind
U
مالیات جنسی
tax function
U
تابع مالیات
tax free
U
معاف از مالیات
death duties
U
مالیات بر ارث
levies
U
وضع مالیات
levied
U
مالیات بندی
profits tax
U
مالیات بر سود
levied
U
وصول مالیات
levy
U
مالیات بندی
levied
U
وضع مالیات
profit tax
U
مالیات بر سود
taxpayers
U
مالیات پرداز
total tax load
U
کل بار مالیات
taxpayer
U
مالیات بده
per head tax
U
مالیات سرانه
levies
U
وصول مالیات
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax farmer
U
مستاجر مالیات
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax equation
U
معادله مالیات
tax effect
U
اثر مالیات
tax deduction
U
کاهش مالیات
progressive tax
U
مالیات تصاعدی
levy
U
وصول مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax base
U
ماخذ مالیات
levy
U
وضع مالیات
levies
U
مالیات بندی
death duty
U
مالیات بر ارث
octroi
U
مالیات دم دروازه
gabel
U
مالیات نمک
taxation
U
وضع مالیات
tax
U
مالیات گرفتن از
taxable
U
مشمول مالیات
taxable
U
مالیات بردار
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
zero-rated
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax-free
<adj.>
U
معاف از مالیات
tax evasion
U
فرار از مالیات
tax-free
U
بخشوده از مالیات
exemption from taxation
U
معافیت از مالیات
basis of tax
U
ماخذ مالیات
taxed
U
مالیات گرفتن از
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
stress
U
مالیات زیادبستن
stresses
U
مالیات زیادبستن
stressing
U
مالیات زیادبستن
free of tax
U
بدون مالیات
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
export tax
U
مالیات بر صادرات
taxes
U
مالیات گرفتن از
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-taxable
<adj.>
U
معاف از مالیات
non-assessable
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
U
معاف از مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
معاف از مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
estate duty
U
مالیات ارث
estate tax
U
مالیات مستغلات
capitation taxes
U
مالیات سرانه
estate duty
U
مالیات بر ارث
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
deductible
U
مالیات پذیر
surcharge
U
مالیات اضافی
surcharges
U
مالیات اضافی
double taxation
U
مالیات مضاعف
compulsory levies
U
مالیات اجباری
duty free
U
معاف ار مالیات
capital tax
U
مالیات بر سرمایه
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
U
بدون مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com