Perdic | مالیات بر درامد انفرادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	single tax U	مالیات بر درامد انفرادی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	regressive income tax U	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
	single tax U	مالیات انفرادی
	nonneutralities of income taxation U	خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
	income taxes U	مالیات بر درامد
	income tax U	مالیات بر درامد
	supertax U	مالیات بر درامد اضافی
	personal income tax U	مالیات بر درامد شخصی
	negative income tax U	مالیات بر درامد منفی
	proportional income tax U	مالیات بر درامد تناسبی
	taxable income U	درامد مشمول مالیات
	progressive income tax U	مالیات بر درامد تصاعدی
	corporation income tax U	مالیات بر درامد شرکتها
	surtax U	مالیات بر درامد اضافی
	individual income tax U	مالیات بر درامد شخصی
	property income tax U	مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
	disposable income U	درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
	troop space U	جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
	disposable personal income U	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
	badminton U	بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
	gini coefficient U	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
	ability to pay principle of taxation U	اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
	incidence of taxation U	تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
	advalorem tax U	مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
	remission of taxes U	صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
	excise U	مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
	excise tax U	مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
	functional distribution of income U	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
	assessments U	ممیزی مالیات وضع مالیات
	assessment U	ممیزی مالیات وضع مالیات
	tax evasion U	عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
	single U	انفرادی
	singularity U	انفرادی
	single life U	انفرادی
	individual U	انفرادی
	individuals U	انفرادی
	solitary confinement U	زندان انفرادی
	sporadically U	پراکنده انفرادی
	individualism U	حالت انفرادی
	bullword U	کمربندحفافتی انفرادی
	several covenants U	تعهدات انفرادی
	cells U	زندان انفرادی
	slit trench U	سنگر انفرادی
	solitany confinment U	حبس انفرادی
	cell U	زندان انفرادی
	sporadic U	پراکنده انفرادی
	close confinement U	زندان انفرادی
	singles U	مسابقه انفرادی
	individualized instruction U	اموزش انفرادی
	close confinement U	حبس انفرادی
	individual aquipment U	تجهیزات انفرادی
	spades U	بیل انفرادی
	spade U	بیل انفرادی
	individual tests U	ازمونهای انفرادی
	personal error U	خطاهای انفرادی افراد
	solos U	تک خوانی بطور انفرادی
	monocracy U	حکومت مستقل یا انفرادی
	solo U	تک خوانی بطور انفرادی
	individual reserves U	وسایل ذخیره انفرادی
	army deposit fund U	پس انداز انفرادی افراد
	advance individual training	آموزش تکمیلی انفرادی
	advanced individual training U	اموزش تکمیلی انفرادی
	played U	شرکت درمسابقه انفرادی
	playing U	شرکت درمسابقه انفرادی
	plays U	شرکت درمسابقه انفرادی
	play U	شرکت درمسابقه انفرادی
	under arms U	مجهز باسلحه سبک و انفرادی
	excess listing U	لیست وسایل انفرادی مازاد
	several U	انفرادی مربوط به خود چند تن
	taxation U	مالیات بندی مالیات
	levy U	اخذ مالیات مالیات
	levies U	مالیات بندی مالیات
	levy U	مالیات بندی مالیات
	levying U	مالیات بندی مالیات
	levied U	مالیات بندی مالیات
	levies U	اخذ مالیات مالیات
	levying U	اخذ مالیات مالیات
	levied U	اخذ مالیات مالیات
	picket U	کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
	individual reserves U	وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
	pickets U	کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
	golf U	بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
	picketed U	کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
	life cycle hypothesis U	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
	autecology U	مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
	administrative segregation U	زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
	foursomes U	مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
	foursome U	مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
	trigraph U	حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
	pursuits U	مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
	pursuit U	مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
	severalty U	مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
	cut and cover shelter U	سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
	Grand Prix U	مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
	Grands Prix U	مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
	producers burden of tax U	بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
	makings U	درامد
	emoluments U	درامد
	emolument U	درامد
	means U	درامد
	total revenue U	درامد کل
	prelusion U	درامد
	total income U	درامد کل
	earnings U	درامد
	gainings U	درامد
	hatches U	درامد
	hatched U	درامد
	hatch U	درامد
	admission U	درامد
	revenue U	درامد
	earning U	درامد
	comings in U	درامد
	returns U	درامد
	remunerative U	پر درامد
	it wasprologue to the nextmove U	درامد
	income U	درامد
	return U	درامد
	admissions U	درامد
	returned U	درامد
	proceeds U	درامد
	returning U	درامد
	army classification battery test U	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
	average revenue U	درامد متوسط
	auras U	پیش درامد
	attachment of earnings U	توقیف درامد
	benefice U	درامد کلیسایی
	unearned revenue U	درامد نامکتسب
	actual income U	درامد واقعی
	income distribution U	توزیع درامد
	unearned revenue U	درامد باداورده
	real income U	درامد واقعی
	median income U	درامد متوسط
	distribution of income U	توزیع درامد
	psychic income U	درامد بی دردسر
	relative income U	درامد نسبی
	transitory income U	درامد انتقالی
	transfer income U	درامد انتقالی
	revenue sources U	منابع درامد
	annual income U	درامد سالانه
	deduction from income U	کسور درامد
	tax revenue U	درامد مالیاتی
	sinfonia U	پیش درامد
	current income U	درامد جاری
	temporary income U	درامد موقتی
	annual earnings U	درامد سالانه
	internal revenue U	درامد داخلی
	deferred credits U	درامد پس افتاده
	to bring a return U	درامد دادن
	supplementary income U	درامد تکمیلی
	revenue function U	تابع درامد
	prelude U	پیش درامد
	preludes U	پیش درامد
	stream of income U	جریان درامد
	total revenue function U	تابع درامد کل
	total revenue curve U	منحنی درامد کل
	Inland Revenue U	درامد داخلی
	disposable income U	درامد دریافتی
	revenue sharing U	سهیم در درامد
	mean income U	درامد متوسط
	income per capita U	درامد سرانه
	income leakage U	کسر درامد
	income leakage U	نشت درامد
	income determination U	تعیین درامد
	income consumption curve U	منحنی درامد
	income and expenditure U	درامد و هزینه
	income analysis U	تحلیل درامد
	aura U	پیش درامد
	overture U	پیش درامد
	overtures U	پیش درامد
	nominal income U	درامد اسمی
	national income U	درامد ملی
	imputed income U	درامد انتسابی
	imputed income U	درامد ضمنی
	imperial decree U	درامد نامشروع
	immoral earning U	درامد نامشروع
	incremental revenue U	درامد نهائی
	marginal income U	درامد نهائی
	marginal revenue U	درامد نهائی
	median income U	درامد میانی
	money income U	درامد پولی
	mean U	منابع درامد
	meaner U	منابع درامد
	meanest U	منابع درامد
	municipal revenue U	درامد شهرداری
	net income U	درامد خالص
	it weighed kilogrammes U	سه کیلوگرم درامد
	it scaled kilograms U	ده کیلوگرم درامد
	it proved false U	دروغ درامد
	net revenue U	درامد خالص
	illicit earning U	درامد نامشروع
	unremunerative careers U	مشاغل کم درامد
	earned U	درامد داشتن
	earn U	درامد داشتن
	fixed income U	درامد ثابت
	flow of income U	جریان درامد
	flow of income U	گردش درامد
	permanent income U	درامد دائمی
	per capita income U	درامد سرانه
	earns U	درامد داشتن
	means U	توانائی درامد
	earnings per share U	درامد هر سهم