Perdic | مالک منحصر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	sole owner U	مالک منحصر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	dedication U	در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
	fee tail U	تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
	dedications U	در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
	reputed owner U	در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
	limited U	منحصر
	straitlaced U	منحصر
	ones U	منحصر
	straightlaced U	منحصر
	one U	منحصر
	limitary U	منحصر
	singular U	منحصر بفردی
	particular U	تک منحصر بفرد
	exclusive U	منحصر به فرد
	soles U	منحصر بفرد
	unique U	منحصر بفرد
	uniquely U	منحصر بفرد
	nonpar <adj.> U	منحصر بفردی
	limit U	منحصر کردن
	singularity U	منحصر بفردی
	sole U	منحصر بفرد
	unique solution U	جواب منحصر بفرد
	unique solution U	راه حل منحصر بفرد
	suigeneris U	اختصاصی منحصر بفرد
	sole offspring U	فرزند منحصر بفرد
	exclusive U	منحصر بفرد گران
	single value U	ارزش منحصر بفرد
	sole representative U	نماینده منحصر بفرد
	sole agent U	نماینده منحصر بفرد
	monotypic U	دارای نوع منحصر بفرد
	singleton U	یک سطرشعر یا بند منحصر بفرد
	He's one of a kind. U	او [مرد] آدمی منحصر به فرد است.
	element U	یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
	phoenix U	مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
	elements U	یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
	phoenixes U	مرغ افسانهای منحصر بفرد عنقا
	handlers U	برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
	cyclone U	منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
	current expenditure U	هزینهای که فایده ان منحصر به یک دوره مالی باشد
	cyclones U	منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
	handler U	برنامهای با یک کار منحصر بفرد که کنترل یک ورودی
	homeowner U	مالک
	ownerless U	بی مالک
	possessor U	مالک
	landed U	مالک
	owner of a property U	مالک
	homeowners U	مالک
	angels U	مالک
	possessors U	مالک
	angel U	مالک
	owner U	مالک
	proprietresses U	مالک
	proprietress U	مالک
	landlords U	مالک
	landlord U	مالک
	lord U	مالک
	lords U	مالک
	proprietor U	مالک
	having U	مالک
	have U	مالک
	proprietors U	مالک
	owners U	مالک
	joint owner U	مالک مشاع
	seis U	مالک شدن
	reputed owner U	مالک اعتباری
	holding company U	شرکت مالک
	yeomanly U	مالک جزء
	shipowner U	مالک کشتی
	timocracy U	مالک سالاری
	smallholder U	خرده مالک
	to hold U	مالک بودن
	to have U	مالک بودن
	smallholders U	خرده مالک
	to possess U	مالک بودن
	to have possession of U	مالک بودن
	ground landlord U	مالک عرصه
	goodman U	خرده مالک
	owns U	مالک بودن
	at the owner's risk U	بعهده مالک
	apollyon U	مالک دوزخ
	absentee landlord U	مالک غایب
	yeoman U	مالک جزء
	own U	مالک بودن
	yeomen U	مالک جزء
	householders U	مالک خانه
	householder U	مالک خانه
	owned U	مالک بودن
	owning U	مالک بودن
	car owner U	مالک اتومبیل
	freeholder U	مالک مطلق
	absentees U	مالک غایب
	absentee U	مالک غایب
	owner of root or seed U	مالک اصله یا حبه
	fixed stock U	مالک انحصاری سهام
	esquire U	مالک زمین ارباب
	yeomanly U	خرده مالک کشاورز
	lairds U	ملاک خرده مالک
	laird U	ملاک خرده مالک
	to have something U	مالک چیزی بودن
	deforce U	بزورمالی را از مالک گرفتن
	at owner's risks U	ریسک به عهده مالک
	to have something at one's disposal U	مالک چیزی بودن
	yeoman U	خرده مالک کشاورز
	yeomen U	خرده مالک کشاورز
	ship's husband U	مباشر و مالک نماینده کشتی
	benefical owner of an estate U	مالک بهره برداریک دارایی
	tenant by sufference U	متصرف با رضایت ضمنی مالک
	tenant at will U	متصرف به میل و اراده مالک
	proprietary U	متعلق به ملاک وابسته به مالک
	derelict U	ترک شده بوسیله مالک یا قیم
	foreclose a mortgage U	فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
	curie point U	دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
	at the owner's risk U	با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
	thefts U	بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
	fee tail U	تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
	unearned icremrnt U	افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
	unearned increment U	افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
	holding company U	شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
	theft U	بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
	restricts U	منحصر کردن دچار تضییقات کردن
	restricting U	منحصر کردن دچار تضییقات کردن
	restrict U	منحصر کردن دچار تضییقات کردن
	tenant by sufference U	مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
	ejectment U	باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
	escheat U	در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
	confine U	محدود کردن منحصر کردن
	confining U	محدود کردن منحصر کردن
	individual U	منحصر بفرد متعلق بفرد
	individuals U	منحصر بفرد متعلق بفرد
	estate at will U	در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
	primary key	[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
	hire purchase U	کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
	supercargo U	نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
	equitable estate U	در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
	usura maritima U	دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
	use and occupation U	عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
	uniquely U	فرد منحصر به فرد
	unique U	فرد منحصر به فرد
	inherits U	مالک شدن جانشین شدن
	having U	مالک بودن ناگزیر بودن
	inheriting U	مالک شدن جانشین شدن
	inherit U	مالک شدن جانشین شدن
	have U	مالک بودن ناگزیر بودن