English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
drafting machine U ماشین نقشه کشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
Other Matches
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
designer U نقشه کش
plat U نقشه
designers U نقشه کش
planless U بی نقشه
visual aid U نقشه
plotted U نقشه
map U نقشه
cartographers U نقشه کش
plan view U نقشه کف
cartographer U نقشه کش
plotless U بی نقشه
drawing U نقشه
mounted map U نقشه
rambling U بی نقشه
plot U نقشه
drawings U نقشه
modelled U نقشه
modeled U نقشه
model U نقشه
charting U نقشه
map maker U نقشه کش
chart U نقشه
maps U نقشه
models U نقشه
charted U نقشه
plots U نقشه
program U نقشه
programs U نقشه
draftsmen U نقشه کش
draughtsman U نقشه کش
planner U نقشه کش
plans U نقشه
outlining U نقشه
plan U نقشه کف
schemed U نقشه
planners U نقشه کش
draftsman U نقشه کش
plans U نقشه کف
design U نقشه
schemes U نقشه
designs U نقشه
tracer U نقشه کش
outlines U نقشه
scheme U نقشه
projected U نقشه
projects U نقشه
charts U نقشه
tracers U نقشه کش
project U نقشه
cartograph U نقشه
outline U نقشه
draughtsmen U نقشه کش
outlined U نقشه
plan U نقشه
structural draftsman U نقشه کش ساختمانی
original map U نقشه اصلی
strategic plan U نقشه جنگ
plotter U توط ئه گر نقشه کش
planimetric U نقشه پلانیمتری
plotted U نقشه کشیدن
pictomap U نقشه عکسی
part plan U نقشه جزیی
plotted U گراف یا نقشه
storage map U نقشه حافظه
strategic map U نقشه نظامی
planless economy U اقتصاد بی نقشه
plots U گراف یا نقشه
original map U نقشه مادر
stereotaxic atlas U نقشه مغز
design U نقشه کشیدن
planned chart U نقشه کروکی
rescale U نقشه کشیدن
planography U فن ترسیم نقشه
plat U قطعه نقشه
contour U نقشه برجسته
plat U نقشه مسطحه
relief map U نقشه برجسته
patterns U نقشه شکل
patterns U نقشه ساختن
portfolio U کلاسور نقشه
portfolios U کلاسور نقشه
pattern U نقشه شکل
relief emboss U نقشه برجسته
pattern U نقشه ساختن
polar diagram U نقشه قطبی
schematic diagram U نقشه رادیو
plot U نقشه کشیدن
designs U نقشه کشیدن
star chart U نقشه ستارگان
power play U نقشه تهاجمی
plots U نقشه کشیدن
wrench U نقشه فریبنده
wrenched U نقشه فریبنده
wrenches U نقشه فریبنده
plot U گراف یا نقشه
situation map U نقشه وضعیت
site plan U نقشه محل
site plan U نقشه جایگاه
idea U نقشه کار
ideas U نقشه کار
scheme of life U نقشه زندگی
process chart U نقشه عملیات
operation map U نقشه عملیات
sketches U نقشه ساده
control map U نقشه مادر
draughtsmanship U نقشه کشی
energy pattern U نقشه انرژی
inset U نقشه تکمیلی
inset U نقشه فرعی
insets U نقشه تکمیلی
insets U نقشه فرعی
topography U نقشه برداری
bleeding edge U حاشیه نقشه
surveyor U نقشه بردار
floor plan U نقشه اشکوب
general plan U نقشه کلی
hyerograph U نقشه بارندگی
programme U دستور نقشه
programmes U دستور نقشه
hydrographic chart U نقشه دریایی
hydrographic U نقشه اب نگاری
master plan U نقشه کلیات
master plan U نقشه مجموعه
master plans U نقشه کلیات
master plans U نقشه مجموعه
geographic map U نقشه جغرافیایی
general plan U نقشه عمومی
surveyors U نقشه بردار
chartography U ترسیم نقشه
chart series U سری نقشه ها
chart desk U میز نقشه
cadastral map U نقشه ثبتی
base map U نقشه مادر
base map U نقشه پایگاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com