Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dumper
U
ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dump truck
U
کامیون زباله بر شهرداری
weapon carrier
U
کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
U
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
U
تخلیه محل تخلیه بیماران
carryall truck
U
کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
rubbish
U
زباله
dump
U
زباله
garbage
U
زباله
wastes
U
زباله
waste
U
زباله
ordure
U
زباله
garbage collectors
U
زباله روب
ashcans
U
سطل زباله
waste
U
اشغال زباله
dump bucket
U
سطل زباله
wastes
U
اشغال زباله
garbage collector
U
زباله روب
garbage collection
U
زباله روبی
sullage
U
زباله گنداب
mixen
U
زباله دان
incinerators
U
زباله سوز
incinerator
U
زباله سوز
ashcan
U
سطل زباله
mixen
U
مزبله توده زباله
dump box
U
فرف مخصوص زباله
dump box
U
زباله دان اشغالدان
orderly bin
U
صندوق زباله در خیابان
compile
U
جمع کردن زباله
compiled
U
جمع کردن زباله
compiles
U
جمع کردن زباله
wastebasket
U
سبد زباله وخاکروبه
compiling
U
جمع کردن زباله
wastebaskets
U
سبد زباله وخاکروبه
slop chute
U
لوله دفع زباله ناو
landfill
U
محل خاک کردن زباله
deposit collection
U
جمع اوری کردن زباله ها
landfills
U
محل خاک کردن زباله
landfills
U
دفن زباله و آشغال در زیر خاک
landfill
U
دفن زباله و آشغال در زیر خاک
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
lorry
U
کامیون
truckloads
U
یک کامیون پر
truck
U
کامیون
trucked
U
کامیون
truckload
U
یک کامیون پر
lorries
U
کامیون
camion
U
کامیون
road transport vehicle
U
کامیون
cl
U
کامیون کامیون
cl
U
کامیون پر
trucking
U
کامیون
vehicular
U
کامیون
truck vehicle
U
کامیون
trucks
U
کامیون
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
teamster
U
کامیون ران
motortruck
U
کامیون باری
truckage
U
بارکشی با کامیون
truck trailer
U
ترایلر کامیون
truckman
U
راننده کامیون
trucks
U
کامیون بارکش
wrecker
U
کامیون اخراجات
small truck
U
کامیون کوچک
carload
U
یک بار کامیون
dump truck
U
کامیون کمپرسی
van
U
کامیون سر بسته
wreckers
U
کامیون اخراجات
vans
U
کامیون سر بسته
high speed truck
U
کامیون پردور
truckers
U
راننده کامیون
trucker
U
راننده کامیون
truck
U
کامیون بارکش
trucking
U
کامیون بارکش
trucked
U
کامیون بارکش
truck loading
U
سربار کامیون
truckloads
U
به اندازهی یک کامیون
truckload
U
به اندازهی یک کامیون
fot
U
تحویل روی کامیون
tow truck
U
کامیون جرثقیل دار
stake truck
U
کامیون نرده دار
tow car
U
کامیون جرثقیل دار
cl
U
برحسب بار هر کامیون
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
tonner
U
کامیون دارای فرفیت معینی
Bobtail
[tractor unit]
[American English]
U
تراکتور
[کامیون بدون تریلر]
truck mixing
U
مخلوط کردن بتن روی کامیون
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
cement truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-agitator truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
U
کامیون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
cement truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
ready-mix truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
transit-truck mixer
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
dilly
U
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
transit-agitator truck
U
کامیون بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
[حمل و نقل]
truck mixer
U
بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
container
U
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
containers
U
صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
evacuates
U
تخلیه
evacuating
U
تخلیه
LSD
U
تخلیه
depletion
U
تخلیه
stripping
U
تخلیه
landing, storage, delivery
U
تخلیه
discharge
U
تخلیه
discharged
U
تخلیه
unstuffing
U
تخلیه
discharges
U
تخلیه
evacuate
U
تخلیه
evacuated
U
تخلیه
exhaust
U
تخلیه
exhausts
U
تخلیه
unloading
U
تخلیه
evacuation
U
تخلیه
disembarkation
U
تخلیه
emptying
U
تخلیه
dustbin
U
اشغال دانی زباله دانی
dustbins
U
اشغال دانی زباله دانی
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
defecation
U
تخلیه شکم
medical evacuation
U
تخلیه بیماران
medical recovery
U
تخلیه پزشکی
dejecta
U
تخلیه مدفوع
depletion area
U
ناحیه تخلیه
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
discharge end
U
محل تخلیه
medical evacuation
U
تخلیه پزشکی
discharge end
U
سمت تخلیه
discharge currect
U
جریان تخلیه
discharge conveyor
U
نوار تخلیه
corollary discharge
U
تخلیه تبعی
discharge cock
U
شیر تخلیه
discharge chute
U
سرسره تخلیه
disembarkation
U
تخلیه کردن
drain cock
U
لوله تخلیه
main discharge
U
تخلیه اصلی
discahrge pipe
U
لوله تخلیه
discharge resistance
U
مقاومت تخلیه
medical evacuation
U
تخلیه بهداری
debarkation net
U
تور تخلیه
catharsis
U
تخلیه هیجانی
corona discharge
U
تخلیه الکتریکی
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
abreaction
U
تخلیه هیجانی
rotary discharger
U
تخلیه گر گردان
brush discharge
U
تخلیه جارویی
blow off
U
شیر تخلیه
air evacuation
U
تخلیه هوایی
area evacuation
U
تخلیه منطقهای
self maintained discharge
U
تخلیه ناوابسته
battlefield evacuation
U
تخلیه پزشکی
bank sluice
U
دریچه تخلیه
sluiceway
U
دهانه تخلیه
road clearance
U
تخلیه جاده
residual discharge
U
تخلیه مانده
cooling water discharge
U
تخلیه اب سرد
coefficient of discharge
U
ضریب تخلیه
neural discharge
U
تخلیه عصبی
non self maintained discharge
U
تخلیه وابسته
oscillating discharge
U
تخلیه مواج
undulatory discharge
U
تخلیه مواج
ozone depletion
U
تخلیه اوزون
chain of evacuation
U
سیستم تخلیه
point discharge
U
تخلیه نقطهای
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
relief well
U
چاه تخلیه
quit
U
تخلیه خانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com