Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
saw doctor
U
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to key a piano
U
مایه پیانویی رادرست کردن
masks
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
I had a hell of a time to fix the engine.
U
پدرم درآمد موتور رادرست کردم
to perform a piece of music
U
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
jute fiber
U
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
dentelated
U
دارای دندانههای ریز
scraggiest
U
دارای دندانههای غیرمنظم
dentellated
U
دارای دندانههای ریز
serrulate
U
دارای دندانههای فریف
chip pocket
U
شیار دندانههای اره
scraggy
U
دارای دندانههای غیرمنظم
scraggier
U
دارای دندانههای غیرمنظم
serrulated
U
دارای دندانههای فریف
runcinate
U
دارای دندانههای اره مانند
crown wheel
U
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
jo bolt
U
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
pin wheel
U
درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
peristome
U
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
backing off
U
عمل تراشیدن یا پخ زدن پشت دندانههای تیغههای فرز
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
mechanician
U
ماشینی
mechanized
U
ماشینی
machine made
U
ماشینی
mechanic
U
ماشینی
mechanical
U
ماشینی
mechanized data
U
دادههای ماشینی
machine ringing
U
زنگ ماشینی
power saw
U
اره ماشینی
lawn sprinkler
U
اب پاش ماشینی
robot
U
ادم ماشینی
automaton
U
ادم ماشینی
machinery steel
U
فولاد ماشینی
artificial intelligence
U
هوش ماشینی
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
automatons
U
ادم ماشینی
machine translation
U
ترجمه ماشینی
mechanical translator
U
مترجم ماشینی
mechanical translation
U
ترجمه ماشینی
mechanical production
U
تولید ماشینی
mechanical language
U
زبان ماشینی
mass production
U
تولید ماشینی
mechnical
U
ماشینی صنعتی
machine welding
U
جوشکاری ماشینی
mechanical welding
U
جوشکاری ماشینی
mechanisms
U
قطعه ماشینی
mechanized
U
ماشینی شده
drill press vise
U
گیره ماشینی
mechanization
U
ماشینی کردن
tufted rugs
U
فرش ماشینی
robots
U
ادم ماشینی
mechanism
U
قطعه ماشینی
factory rugs
U
فرش ماشینی
octane
U
سوخت ماشینی
manipulator
U
دست ماشینی
machine tool
U
ابزار ماشینی
machine tools
U
ابزار ماشینی
agricultural mechanization
U
ماشینی کردن کشاورزی
crosscut saw
U
اره گرد ماشینی
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
gynoid
U
نوع زن ادم ماشینی
to start a car
[to crank a car]
[American English]
U
ماشینی را روشن کردن
automation
U
ماشینی شدن تولید
man machine systems
U
نظامهای انسانی- ماشینی
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
business
U
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
businesses
U
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
serviced
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
barker
U
کارگر یا ماشینی که پوست میکند
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
ingrain
U
فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
clocks
U
ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock
U
ماشینی که زمان را نشان میدهد
bordering machine
U
ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
winepress
U
ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
Machine- made carpets .
U
فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
droid
U
یک ادم ماشینی شبیه انسان
badge reader
U
ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
appliance
U
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
appliances
U
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
weighing machine
U
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
automation
U
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
pulsator
U
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
caloric engine
U
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
self feeder
U
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
cards
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
wringer
U
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
card
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to conk out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to conk out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
perforator
U
ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
to crap out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
DDC
U
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
CNC
U
ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
wiretapper
U
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
reperforator
U
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
burster
U
ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
cash dispenser
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
cash dispensers
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
power loom
U
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
compact
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
robotics
U
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
compacting
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
cams
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
dnc
U
Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
compacted
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
reperforator
U
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
he warned them to obey
U
اطاعت کنند
PRI
U
پشتیبانی کنند
they mingle their tears
U
با هم گریه می کنند
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
magnetic tapes
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tape
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
the trumpets blows
U
شیپورها صدا می کنند
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
they dispute about nothing
U
درسرهیچ نزاع می کنند
i hear him complain
U
میشنوم که شکایت می کنند
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
charnel house
U
مردگان راتوده می کنند
Murray code
U
- بیت استفاده می کنند
daisy chain
U
سومین را و... فراخوانی می کنند
My feet hurt.
U
پاهایم درد می کنند.
compatible
U
با هم درست کار می کنند
fire support coordinator
U
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
screen coordinator
U
هماهنگ کنند پوشش دریایی
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
the iron interest
U
کسانی که در اهن کار می کنند
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
they went to r. themselves
U
رفتند که نامه نویسی کنند
They act after their kind.
جنس خود رفتار می کنند.
Those who agree,raise their hands.
U
موافقین دستهایشان رابلند کنند
fillister
U
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
knife board
U
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
koumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
They fight like cat and dog .
U
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
human machine interface
U
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
tightrope
U
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightropes
U
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
collaret
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
ccd
U
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
fleas i. doges and cats
U
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
Birds of a feather flock together .
<proverb>
U
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
Providence watches over him.
U
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
She is the talk of the town .
U
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
combatable
U
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
The story goes that …
U
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
combination
U
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
mouse
U
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mountain dew
U
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
the police are on his track
U
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
mud sill
U
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
oleomargarine
U
کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
mouses
U
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
musette
U
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
nogging
U
اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
numerical
U
داده ذخیره شده کار می کنند
meat safe
U
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
mealing table
U
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
pontoon
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoons
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com