English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ribbon U ماده فلزی باریک و بلند
ribbons U ماده فلزی باریک و بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tapes U ماده بلند و باریک مسط ح
tape U ماده بلند و باریک مسط ح
taped U ماده بلند و باریک مسط ح
martensite U ماده فلزی سخت وشکننده
BNC T piece connector U فلزی به شکل ح T که کارت آداپتور را به انتهای دو بخش RG وصل میکند کابل Loaxial باریک در نصب شبکههای اینترنت به کار می رود
papered U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papering U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
papers U ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
electrostatic U محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
swathes U ردیف باریک راه باریک
swath U ردیف باریک راه باریک
swathe U ردیف باریک راه باریک
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
bimetallic U دو فلزی
metalloid U فلزی
metal rule U خط کش فلزی
metallic U فلزی
cladding U اب فلزی
monometallism U یک فلزی
metal lath U شبکه فلزی
protective plating U حفاظ فلزی
bimetallic wire U سیم دو فلزی
metallic bond U پیوند فلزی
metallic circuit U مدار فلزی
metal ornament پولک فلزی
minted money U پول فلزی
metallizo U فلزی کردن
tip staff U عصای سر فلزی
strategic concentration by rail U نشرمسکوکات فلزی
thimbles U چشمی فلزی
shim U لایی فلزی
clasp U گره فلزی
metallic packing U لایی فلزی
metal rod میله فلزی
metallic currency U پول فلزی
metallic luster U جلای فلزی
metallic filament U افروزه فلزی
metallic electrode U الکترود فلزی
thimble eye U چشمی فلزی
hard ware U فروف فلزی
metal ware ضرف فلزی
metallic packing U پوشش فلزی
metallic conduction U رسانش فلزی
clasped U گره فلزی
pannikin U فنجان فلزی
clasping U گره فلزی
metallic soap U صابون فلزی
bimetalism U سیستم دو فلزی
metal spraying تزریق فلزی
clasps U گره فلزی
metallic arc U قوس فلزی
metallic paints U رنگهای فلزی
gratling U نرده فلزی
metal U فلزی کردن
all metal type tube U لامپ فلزی
metal type tube U لامپ فلزی
elephant shelter U پناهگاه فلزی
strap U تسمه فلزی
straps U تسمه فلزی
wire mesh U شبکه فلزی
metal ware آلات فلزی
aneroid U جوسنج فلزی
aneroid barometer U جوسنج فلزی
cladding U روکش فلزی
sheet piling U سپر فلزی
marlinspike U پاروی فلزی
carcase U اسکلت فلزی
buckles U تسمه فلزی
buckled U تسمه فلزی
metals U جسم فلزی
metals U فلزی کردن
scaffold U داربست فلزی
scaffolds U داربست فلزی
locker U کابینت فلزی
lockers U کابینت فلزی
stave U نوار فلزی
nonmetallic U غیر فلزی
lapping head U سمبه فلزی
non metallic U غیر فلزی
buckle U تسمه فلزی
ladder scaffold U داربست فلزی
cable U طناب فلزی
cabled U طناب فلزی
metal lamp U لامپ فلزی
galvanises U اب فلزی دادن
galvanising U اب فلزی دادن
thimble U چشمی فلزی
metal جسم فلزی
galvanize U اب فلزی دادن
galvanizes U اب فلزی دادن
sheet U ورق فلزی
sheets U ورق فلزی
hollow ware U ادوات فلزی
flitter U پولک فلزی
cleat U تسمه فلزی
metal industries U صنایع فلزی
galvanised U اب فلزی دادن
brummagem U مسکوک فلزی
titanium U عنصر فلزی
armature U میله فلزی
ribbons U نوار فلزی
truss bridge U پل اسکلت فلزی
try square U گونیای فلزی
ribbon U نوار فلزی
metal coat U روکش فلزی
fine drawn U باریک
narrowed U باریک
narrow U باریک
tenderest U باریک
tendered U باریک
thready U باریک
narrower U باریک
tendering U باریک
gracile U باریک
narrowest U باریک
trickly U باریک
tender U باریک
hairlike U باریک
slice U باریک
slices U باریک
slender U باریک
thinned U باریک
angustate U باریک
strait U باریک
straits U باریک
thin U باریک
slat U باریک
capillaries U باریک
thinners U باریک
slats U باریک
capillary U باریک
long nose U دم باریک
thinnest U باریک
narrow headed U سر باریک
leptocephalic U سر باریک
needle-nose pliers دم باریک
attenute U باریک
thins U باریک
reedy U باریک
lathy U باریک
fine spun U باریک
tenuous U باریک
reedier U باریک
reediest U باریک
mesh reinforcement U ارماتور مشبک فلزی
bushing U استر برنجی یا فلزی
ferrule U بست فلزی زدن
surface plate U تراز فلزی یا اهنی
galvanises U ابکاری فلزی کردن
accessory shoe صفحه فلزی ضمائم
reinforced grillage U ارماتور مشبک فلزی
metal cone tube U لامپ مخروطی فلزی
galvanising U ابکاری فلزی کردن
strategic concentration by rail U سیستم پولی فلزی
building steel lathing U اسکلت فلزی ساختمان
galvanised U ابکاری فلزی کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com