English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
podophyllin U ماده صمغی وتلخ ومسهلی مستخرجه از ریشه مهر گیاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
resinoid U رزینی ماده صمغی
propolis U ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
stripping U ریشه کنی گیاه در سطح زمین
root beer U مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beers U مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
centaury U گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
rhatany U ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
alizarin U ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
phlorizin U ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
extraction U مستخرجه از
macronutrient U ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
poignant U تند وتلخ
bittersweet U شیرین وتلخ
sacks U شراب سفید پرالکل وتلخ
sack U شراب سفید پرالکل وتلخ
sacked U شراب سفید پرالکل وتلخ
gummy U صمغی
resinaceous U صمغی
resinous U صمغی
gummiest U صمغی
gummier U صمغی
gumminess U خاصیت صمغی
resinoid U دارای حالت صمغی
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate U ریشه گرفتن ریشه دار شدن
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
gums U گول زدن صمغی شدن
gumming U گول زدن صمغی شدن
gum U گول زدن صمغی شدن
gummed U گول زدن صمغی شدن
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
resinify U تبدیل به صمغ یا رزین کردن صمغی شدن
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
to strike root U ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root U ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
cama U ریشه
rootless U بی ریشه
rootlet U ریشه چه
fibreless U بی ریشه
fimbriation U ریشه
fimbria U ریشه
radix U ریشه
root U ریشه
paronymous U هم ریشه
frange U ریشه
radicle U ریشه چه
harle U ریشه
harl U ریشه
stubs U ریشه
stubbing U ریشه
stub U ریشه
roots U ریشه
scabs U ریشه
stump U ریشه
homoousian U از یک ریشه
expansion scab U ریشه
scab U ریشه
tie [knot] U ریشه
tassels U ریشه
fringes U ریشه
fringe U ریشه
tassel U ریشه
radicals U ریشه
extraction U ریشه
radical U ریشه
rhizogenous U ریشه زا
cognate U هم ریشه
stumped U ریشه
stubbed U ریشه
thrum U ریشه
rhizogenic U ریشه زا
rhizogenetic U ریشه زا
depth of face U ریشه
stumps U ریشه
stumping U ریشه
rhizopod U ریشه پایان
ciliated U ریشه دار
cube root U ریشه مکعب
root of the weld U ریشه جوش
rhizoid U ریشه مانند
ciliate U ریشه دار
rhizophagous U ریشه خوار
rhizoid U ریشه نما
rhizome U شبیه ریشه
ciliolated U ریشه دار
cube root U ریشه سوم
deracinate U از ریشه در اوردن
theme U ریشه زمینه
themes U ریشه زمینه
rooter U ریشه کننده
deep rooted U ریشه کرده
rootage U مجموع ریشه ها
rootage U ریشه بندی
root out U ریشه کن کردن
root section U مقطع ریشه
rootlet U ریشه فرعی
grubbing up U ریشه کنی
rush root U ریشه ایرسا
rhizopodous U ریشه پای
root directory U دایرکتوری ریشه
rush root U ریشه اریسا
runner U ریشه هوایی
runners U ریشه هوایی
rooty U شبیه ریشه
rooty U ریشه دار
root up U ریشه کن کردن
cube roots U ریشه مکعب
etymologies U ریشه شناسی
rooted U ریشه کرده
ventral root U ریشه قدامی
to take root U ریشه کردن
to take root U ریشه زدن
thrum U ریشه فرش
to strike root U ریشه زدن
to root up U ریشه کن کردن
to root up U از ریشه دراوردن
ablation U ریشه کنی
to pull up by the roots U از ریشه دراوردن
to pull up by the roots U ریشه کن کردن
thrum U ریشه دار
tufts U ریشه پارچه
rooted U ریشه دار
wing root U ریشه بال
cognate U واژه هم ریشه
etymology U ریشه شناسی
stems U ریشه اصل
stemming U ریشه اصل
stemmed U ریشه اصل
stem U ریشه اصل
deep-rooted U ریشه کرده
ineradicable U ریشه کن نشدنی
eradication U ریشه کن شدن
eradication U ریشه کنی
pedigrees U ریشه نژاد
pedigree U ریشه نژاد
fibrous U ریشه دار
fixing U حاشیه ریشه
tuft U ریشه پارچه
frills U ریشه دارکردن
tap root U ریشه عمودی
supplanter U ریشه کن کننده
roots U ریشه گرفتن
roots U ریشه کن کردن
root U ریشه گرفتن
root U ریشه کن کردن
supplantation U از ریشه کنی
barbate U ریشه دار
strike root U ریشه زدن
squar root U ریشه دوم
blade root U ریشه تیغه
bonder U ریشه دار
bottom run U قشر ریشه
madder U ریشه روناس
uproot U ریشه کن کردن
uprooted U ریشه کن کردن
frill U ریشه دارکردن
acid radical U ریشه اسید
the root of a word U ریشه واژه
the root of a tree U ریشه درخت
eradicating U ریشه کن کردن
supplants U از ریشه کندن
supplanting U از ریشه کندن
supplanted U از ریشه کندن
supplant U از ریشه کندن
tap root U ریشه اصلی
ammonium U ریشه +4NH
uproots U ریشه کن کردن
uprooting U ریشه کن کردن
cube roots U ریشه سوم
root U ریشه [ریاضی]
horse radish U ریشه خردل
i. and evdevolution U ریشه گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com