English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
grandma U مادر بزرگ
grandmas U مادر بزرگ
grannies U مادر بزرگ
granny U مادر بزرگ
grandmother U مادر بزرگ
grandmother U مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmothers U مادر بزرگ
grandmothers U مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
foremother U مادر مادر بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
grandame U مادر بزرگ
grannie U مادر بزرگ
paternal grandmother U مادر بزرگ
gran U مخفف مادر بزرگ
grans U مخفف مادر بزرگ
Grandmother is a dear old thing . U مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
Mother-daughter boteh design U طرح بته جقه مادر و بچه [این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
Other Matches
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grossest U بزرگ
eminent U بزرگ
extensive U بزرگ
grosses U بزرگ
egregious U بزرگ
grave U بزرگ
vasty U بزرگ
smallest U بزرگ نه
massive U بزرگ
grossing U بزرگ
spanking U بزرگ
spankings U بزرگ
decuman U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
full bottomed U بزرگ
vast U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
small U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
massively U بزرگ
long ton U تن بزرگ
nonus U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
doyennes U زن بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
king size U بزرگ
voluminous U بزرگ
macro U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
big U بزرگ
majuscule U بزرگ
megapod U بزرگ پا
magacephalic U بزرگ سر
macrocephalic U بزرگ سر
immane U بزرگ
hugeous U بزرگ
bulkier U بزرگ
stour U بزرگ
majuscular U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
swith U بزرگ
headmen U بزرگ
headman U بزرگ
bulkiest U بزرگ
mighty U بزرگ
mightiest U بزرگ
mightier U بزرگ
propylon U در بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
dignified U بزرگ
bulky U بزرگ
grosser U بزرگ
larger U بزرگ
wallopings U بزرگ
greatest U بزرگ
large U بزرگ
great- U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
major U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
great U بزرگ
walloping U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
majored U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
grossed U بزرگ
highest U بزرگ
gross U بزرگ
gate U در بزرگ
jumbo U بزرگ
jumbos U بزرگ
high U بزرگ
highs U بزرگ
gates U در بزرگ
majoring U بزرگ
swingeing U بزرگ
majestic U بزرگ
amplifying U بزرگ شدن
abbot U راهب بزرگ
amplify U بزرگ شدن
amplifies U بزرگ شدن
galactic U بی نهایت بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
platter U بشقاب بزرگ
magnifying U بزرگ کردن
kalong U شبکور بزرگ
jumbo risks U خطرات بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
jeroboam U قدح بزرگ
jack plane U رنده بزرگ
amplified U بزرگ شدن
abbots U راهب بزرگ
high polymer U بسپار بزرگ
high level signal U سیگنال بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
magnified U بزرگ کردن
magnifies U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
hassan primus U حسن بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
enlarging U بزرگ کردن
high minded U بزرگ منش
enlarge U بزرگ کردن
archpriest U کشیش بزرگ
enlarged U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
hosghead U چلیک بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
zooms U بزرگ کردن
major epilepsy U صرع بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
macrography U بزرگ نگاری
macrocyte U هاگدان بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
zoomed U بزرگ کردن
archfiend U دیو بزرگ
oversize U اندازه بزرگ
zoom U بزرگ کردن
magnifcation U بزرگ سازی
magnifier U بزرگ کننده
magnifier U بزرگ ساز
mausoleums U ارامگاه بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
antrum U غار بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
main frame U کامپیوتر بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
long boat U کرجی بزرگ
largen U بزرگ کردن
largen U بزرگ شدن
larged sized U اندازه بزرگ
large ship U ناو بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
main U بزرگ تمام
large intestine U روده بزرگ
large detail U جزء بزرگ
large aircraft U هواپیمای بزرگ
archduke U دوک بزرگ
largen vi U بزرگ شدن
largen vi U بزرگ کردن
leading nations U ملتهای بزرگ
dignitaries U شخص بزرگ
dignitary U شخص بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
archduchess U دوشس بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
bulk U قسمت بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
lives of great men U مردمان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
archenemy U دشمن بزرگ
grandurncle U دایی بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
hunk U تکه بزرگ
gor bellied U شکم بزرگ
grand U بزرگ مهم
grander U بزرگ مهم
grandest U بزرگ مهم
big league U لیگ بزرگ
bonefire U اتش بزرگ
goodman U بزرگ خانواده
grand conanical U بندادی بزرگ
storing U مغازه بزرگ
store U مغازه بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
grandsire U پدر بزرگ
grandsir U پدر بزرگ
grandiosity U بزرگ نمایی
grandame U ننه بزرگ
lump U بزرگ شدن
grand mal U صرع بزرگ
grand duke U دوک بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
bonfire U اتش بزرگ
bonfires U اتش بزرگ
dalmatian U نوعی سگ بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com