English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ligation U لیگاند پوشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ligand U لیگاند
monodentate ligand U لیگاند تک دندانه
tripod ligand U لیگاند سه پایهای
ligancy U لیگاند شوندگی
l.f.t. U نظریه میدان لیگاند
ligating atom U اتم لیگاند شونده
ligand fild theory U نظریه میدان لیگاند
ligand field stabilization energy U انرژی پایداری میدان لیگاند
l.f.s.e U energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
opercular U سر پوشی
planking U تخته پوشی
abnegation U چشم پوشی
renunciation U چشم پوشی
dandyism U شیک پوشی
glozing U پرده پوشی
obliviously U باچشم پوشی
connivance U چشم پوشی
up front U بیپرده پوشی
condonation U چشم پوشی
waiver U چشم پوشی
obliviousness U چشم پوشی
gloze U عیب پوشی
opaqueness U پشت پوشی
renouncement U چشم پوشی
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . U عیب پوشی کردن
condoned U چشم پوشی کردن از
glozingly U ازراه عیب پوشی
to blanch over U پرده پوشی کردن
furring U تخته پوشی دولا
condone U چشم پوشی کردن از
conniving U چشم پوشی کردن
connives U چشم پوشی کردن
connived U چشم پوشی کردن
connive U چشم پوشی کردن
ignoring U چشم پوشی کردن
waive U چشم پوشی کردن
waived U چشم پوشی کردن
ignores U چشم پوشی کردن
waives U چشم پوشی کردن
eonism U مبدل پوشی جنسی
dandify U شیک پوشی کردن
secrecy U راز پوشی پوشیدگی
negligible U قابل چشم پوشی
transvestism U مبدل پوشی جنسی
ignore U چشم پوشی کردن
ignored U چشم پوشی کردن
condoning U چشم پوشی کردن از
condones U چشم پوشی کردن از
mumming U نقاب پوشی و لال بازی
planking U تخته پوشی چوب فرش
glasnost U صراحت و احتراز از پرده پوشی
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
renunciatory U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative U مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
overlook U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooked U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooks U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
overlooking U مسلط یا مشرف بودن بر چشم پوشی کردن
not give someone the time of day <idiom> U تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
condonation U اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
planking U تخته پوشی تخته بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com